از مجموعهی کارگران جهان
در فلاخن دویست و یکم از تجربهی مبارزات جدید کارگران در هند میخوانیم، اشکالی از مبارزات جدید که منطبق با وضعیت کار بیثبات و کارگران بیثباتکار است. در این فلاخن میخوانیم که چگونه شرایط جدید کاریِ تحمیلشده به طبقهی کارگر، هم نیروهای چپ را دچار سردرگمی کرده است و هم نشان داده ساختارهای سنتی اتحادیهای توان و امکان پاسخگویی به مبارزات طبقهی کارگر، چه در سطح صنفی و چه در سطح سیاسی را ندارند. در فلاخن دویست و یکم با پرسشهای با اهمیتی مواجه میشویم که باید از خلال آنها به وضعیت طبقهی کارگر در ایران نیز بیندیشیم. پرسشهایی نظیر اینکه جنبش کارگری برای متحد کردن کارگران پراکندهای که نامنظم و با تناوبی بیقاعده در زنجیرهی تامین کار میکنند، با چه چالشهایی مواجه است؟ در شرایطی که کارهای کارگاهی کوچک و یا بیثبات میشود، چه مکان و محلی برای مبارزهی کارگران مناسب است؟ کارگران چگونه بسیج و سازماندهی میشوند؟ روش یا رویكرد سازماندهندگان سیاسی چگونه خواهد بود؟ و نیز از این میخوانیم که چگونه این شرایط موجب پاگرفتن پدیدهی «خودمختاری» در مبارزات کارگران هند شده است. خودمختاری به معنای انفصال از ساختارهای سنتی اتحادیهای، فاصله گرفتن از انواع شناختهشدهی وابستگی به احزاب سیاسی و نیز ابداع اشکال جدید سازمانیابی. در عینحال با رویکردی انتقادی به این پرداخته شده است که پدیدهی خودمختاری تا چه میزان مفید بوده، و تا چه میزان در مورد آن اغراق صورت گرفته است. نویسندگان در فلاخن دویست و یکم تلاش میکنند با تحلیل دیالکتیکی پدیدهی خودمختاری نشان دهند چه فرصتهایی در وضعیت جدید برای سیاست رهاییبخش پرولتری وجود دارد و چگونه همچنان و در تمامی سطوح مبارزات کارگری مسئلهی اصلی سازماندهی و تعیین استراتژی و تاکتیکهای منطبق با آن است، مسئلهای که تنها از مسیر فهم اوضاع جدید شرایط کاری میگذرد که سرمایه در تمامی کشورها به طبقهی کارگر تحمیل کرده است.