از مجموعهی کارگران جهان
در دویست و ششمین فلاخن از این میخوانیم که چگونه جنبش خودگردانی، فراتر از ادارهی یک کارخانه یا منطقه، میتواند سمتگیریای داشته باشد که شرایط را برای گذار به سوسیالیسم مهیا کند. این البته بدون شک ملازم با آن است که پیش از این از قدرت سیاسی سرمایه خلع ید شده باشد و ارادهای سیاسی و مردمی برای تحقق این سمتگیری و گسترش و تعمیق آن شکل بگیرد. در فلاخن دویست و ششم میخوانیم که برای گذار به سوسیالیسم چگونه باید تقسیم کار اجتماعی را دگرگون کرد، کارهای اجتماعیای را که سرمایهداری بر اساس منطق انباشت ارزش اضافی نابود و رها کرده افزایش داد، چرخش آزاد موقعیتهای شغلی را با حفظ حق کار تضمین کرد و برای آن باید سیستم آموزش را به شکل بنیادین تغییر داد، ساعات کار را به ساعات کار اجتماعن لازم کاهش داد و به اینترتیب اوقات فراغت و فرصتهای مطالعاتی را برای طبقهی کارگر فراهم نمود، حق ارث را محدود و شرایط مداخله در حیات اجتماعی را برای همهگان فراهم کرد. در فلاخن دویست و ششم از راههای پیشنهادی برای چالاکی رابطهای دیالکتیک میان خلاقیت در خودگردانی اجتماعی و برنامهریزیهای ضروری در مسائل استراتژیک میخوانیم، از اینکه چگونه و طی چه روندی با کنترل سوسیالیستی بازار پول روز به روز به ابزاری بیکاربردتر تبدیل شود. در فلاخن دویست و ششم از مسیرهایی میخوانیم که میتوان پیمود تا در شرایطی که هنوز در «ماقبل تاریخ» ایستادهایم امکانات گذار به سوسیالیسم را در دل وضعیت فراهم کرد.