کتاب «چهرههای انقلاب آفریقا» کتابی است که به میانجی بررسی زندگی و مبارزات ده چهرهی انقلابی مبارزات ضداستعماری آفریقا از دورههای مختلف، روند تکوین و تکامل و دگرگونیهای جنبش ضداستعماری را پی میگیرد. در بررسی این جنبش است که نقاط با اهمیت آن برای مبارزهی رهاییبخش در ایران معاصر نیز آشکار میشود. در مقدمهی ناشر به این اشاره شده است که: «حرف زدن در مورد "استعمار" به هیچوجه حرف زدن از چیزی مربوط به گذشته نیست. از قضا برای ما که در خاورمیانه زیست میکنیم، حرف زدن از استعمار و وجوه امپریالیستی آن، بیش از پیش به مسئلهی مبرم روز بدل شده است. واقع شدن در دورانی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در یکی از مراکز بااهمیت رقابت بلوکهای امپریالیستی، به ما در ایران موقعیتی را بخشیده است که بدون ترسیم مشخصات سیمای امروزی امپریالیسم، حتا امکان اندیشیدن به افقی رهاییبخش را نخواهیم داشت. فراموش نکنیم که علیرغم اشکال نوین و پیچیدهتر مداخلات امپریالیستی، ما در منطقهای واقع شدهایم که در جهان نوین بعد از فروپاشی شوروی و بلوک شرق، لااقل دو تجربهی اشغال تمامعیار سرزمینی را به کلاسیکترین شیوههای آن تجربه کردهایم و امروز این بخت را داریم که بتوانیم اثرات این مداخلات اشغالگرانه را به چشم ببینیم.» در این مقدمه با نگاه به روندهایی که حاصل آن «خلع سلاح جنبش کمونیستی و پرولتاریای رزمنده در برابر "متحدنماهایی" بود که در اولین فرصت، و گاه حتا در گرماگرم مبارزه علیه استعمار و امپریالیسم، یا مستقلن و یا متحد با دشمن سابق امپریالیستی، به سرکوب اغلب خونین کمونیستها و پرولتاریای رزمنده همت گماشتند.» به نقش ناسیونالیسم و ملت واحد در میان خلقهای تحت استعمار برای گشودن مسیر استعمار نو و پنهان کردن همدستی جهانی سرمایه اشاره شده و بر این تاکید شده که «تنها مبارزهای میتواند متضمن رهایی شود که به همان اندازه که ضدسرمایهداری است ضدامپریالیستی باشد و به همان اندازه که ضدامپریالیستی است ضدسرمایهداری باشد.»
در این مقدمه بر هر دو وجه ضروری برای شناخت تاریخ استعمار تاکید شده است. هم بر وجه برسازندهی استعمار در تامین منافع رژیم انباشت و تولید ارزش اضافه و هم بر ساختار قدرتی که در آن کسانی به دلیل آنچه «نژاد» خوانده میشود، به دلیل رنگ پوست یا اعتقادات و باورهای مذهبی خودشان یا رایج در کشوری که در آن متولد شدهاند، مورد تبعیض قرار میگیرند، خوار شمرده میشوند، داغ ننگ میخورند و به حاشیه رانده میشوند و بر مفصلبندی آن با وضعیت معاصری که در آن «[اشکال] استعمار، کمی، و فقط کمی تغییر کرده است اما هنوز با همان خشونت سبعانه کشورگشایی میکند با ارتش یا بدون ارتش، ارادهی ستمگرانهاش را با نهادهای جهان جدید به ملتهای جهان تحمیل میکند و در محلههای حاشیهنشین شهرهای خودش مردمان مستعمرههای سابق را به چارمیخ میکشد.»
از این کتاب میآموزیم که «تاریخ مبارزات انقلابی، تاریخ خطوط از پیش معین و مقاطع قابل پیشبینی نیست. هر مبارزهی انقلابی سرشار است از پیشرویها و عقبنشینیها، پیروزیها و شکستها، قهرمانیها و خیانتها. خلقها، مردمان، تودهها و طبقات تحت ستم از روی یک الگوی ازپیشآماده نبرد نمیکنند. تاریخ هر نبرد انقلابی، در ضمن تاریخ انواع ابتکارات و خلاقیتهایی است که آگاهی از آنها میتواند راهگشا باشد. در حالی که ستم ملی یکی از اساسیترین اشکال ستم موجود در ایران است، خواندن تجربهی خلقهای تحت ستم در گوشهای دیگر از جهان حتمن میتواند برای ذهنهای باز الهامبخش باشد. به همان اندازه که از تجارب دیگران میتوان آموخت، میشود با نگاهی به شکستهای آنان نیز از تکرار مسیرهای شکستخورده اجتناب کرد. در "چهرههای انقلاب آفریقا" تجربهای انضمامی را میخوانیم از اینکه چگونه اتحادهای هویتی حول "ملت مشترک" در نهایت نطفهی شکست را درون خودش پرورش داده است و هرچند به استعمار کهن پایان بخشیده اما در برابر اشکال دیگری از انقیاد تسلیم شده و نیز انواع دیگری از ستم را درون خودش بازتولید کرده است. به این معنا تنها مبارزهای میتواند رهاییبخش باشد که ضمن تاکید بر حقانیت صدای ستمدیده، در عینحال به امری جهانشمول پیوند بخورد.»
و در پایان این مقدمه به اوکراین میرسیم، به صحنهی رقابت بلوکهای داخلی قوای امپریالیستی برای گسترش حوزهی نفوذ و امتداد تاریخ خونبار استعمار. چنانکه سعید بواَماما، نویسندهی کتاب، در مقدمهای که بر انتشار این کتاب در منجنیق نوشته است تاکید میکند: «انتشار ترجمهی فارسی کتاب "چهرههای انقلاب آفریقا" نشان می دهد همهی آنهایی که با یک دشمن و با یک سرکوب روبرو هستند به این آگاهی رسیدهاند که تاریخی مشترک و سرنوشتی مشترک دارند. در زمانهای که جهان -به دلیل فروپاشی شوروی که موجب تغییر توازن قوا در سطح جهانی شد و جهانیسازی سرمایهداری را ممکن گرداند- دچار رکود و رخوت است، شاخصهایی مانند بازگشت مبارزات و تجربیات ضدامپریالیستی در آمریکای لاتین، جنبشهای تودهای در الجزایر، سودان، بورکینافاسو، مالی و جاهای دیگر موجب کشف دوبارهی برجستهترین مبارزات ضدامپریالیستی نسلهای پیشین (باندونگ، کنفرانس سهقاره و غیره) شدهاند و به ازسرگیری ابتکارات تاریخی مردمان کمک میکنند. این کتاب نیز در همین راستا نوشته شده است. امپریالیستها بیش از هر زمان دیگری جهان را به سوی فاجعه سوق میدهند؛ برای حفظ منافع خود جنگ به راه میاندازند و برای اجرای استراتژیهای تسلط خود بر کرهی زمین هیولاهای سیاسی را پرورش میدهند. ما بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم که خود را به تمام نظریهپردازیها و تجربیات آنهایی که شجاعانه تلاش کردهاند این نظام سلطه و ستم عمومی را از بین ببرند، مسلح کنیم. اگر این کتاب بتواند سهم کوچکی در آگاهی از این الزامات داشته باشد، من بسیار راضی خواهم بود.»