هرگز از یاد نخواهیم برد که این قیام از کجا آغاز شد: از ژینا، از زن بودن و کرد بودن، از ستمدیدگیای که قابلیت تعمیم و پیوند به تمامی ستمدیدهگان را داشت و نشان داد که دارد. از ستمدیدگی به دلیل طبقه، جنسیت، گرایش و هویت جنسی، ملیت و قومیت و مذهب. چنین بود که کوچه به کوچه و کۆڵان بە کۆڵان تمامی ستمدیدهگان برآشفتند تا دیگر مقاطعهکاران صنعت رسانه و اپوزیسیون و حقوق بشر نتوانند از آنها به نام «قربانی» دفاع کنند و بودجههای درشت به جیب بزنند. حالا همه میدانند زن بودن در ایران مترادف درستی است برای رزمنده، برای مبارز، چنانکه کرد بودن. و همین رزمندگی است که میان کرد و بلوچ و ترکمن، میان ترک و عرب و لر و گیلک، میان زن و کوییر و کارگر پیوند میزند. اینبار تمامی ستمدیدهگان از درون رزم مشترکشان به هم پیوند میخورند نه از هویت قربانی، برای متلاشی کردن هویت تحت ستم به هم پیوند میخورند نه برای تثبیت آن. کوچه به کوچه، خیابان به خیابان با پرچم بلند زن زندگی آزادی.