یا
با انقلاب شوخی نکنیم
در دویست و هجدهمین فلاخن در ادامهی متن پیشین که با عنوان «وقتی که ماتم نگرفتهایم هم سازماندهی کنیم» منتشر شد روشن میکنیم وقتی از کمیته حرف میزنیم دقیقن از چه چیزی حرف میزنیم و چه چیزی کمیته نیست. در این فلاخن از استفادهی مجموعهی اپوزیسیون راست ایرانی از کلماتِ تا پیش از این نفرینشدهای مانند «کمیته»، «اعتصاب» و «انقلاب» میگوییم و توضیح میدهیم چرا آنان تشکیل کمیتههایی را توصیه میکنند که کمیته نیست، اعتصابی را فرا میخوانند که اعتصاب نیست و از انقلابی حرف میزنند که انقلاب نیست. از جعلیاتی مانند «باشگاه چرچیل» و «جمعی از جوانان» اینترنتی «محلات تهران» مینویسیم، از تشکیل «هماهنگی ملی» برای هدایت اعتصابها در خارج از کشور و درخواست رضا پهلوی از دولتهای اروپایی و آمریکا برای حمایت از اعتصاب و از اینکه چرا مجموعهی این اقدامات نه در جهت تقویت و قوام قیام بلکه از قضا کودتایی ضدانقلابی و پیشرس علیه قیام، کمیتهها، اعتصاب و انقلاب است. از حلقهها و جمعهایی میگوییم که لاجرم در درون قیام شکل گرفتهاند یا خواهند گرفت و دستآخر در خطاب به آنهایی که باور دارند نبرد حاضر تنها نبرد با دستگاه ستم جمهوری اسلامی نیست، بلکه برای پرولتاریا، در مفهوم وسیع و تاریخی خودش، جدالی میان مرگ و زندگی است، میگوییم که باید به این جمعها و حلقهها تشخص سیاسی بخشید و آنها را در درون به عنوان «کمیته» به رسمیت شناخت و در بیرون به عنوان «کمیته» بازنمایی کرد چرا که در مقابل کمیتهنماهای جعلی و برای خنثا کردن کودتای پیشرس اما به غایت ضدانقلابی آنان باید مالک سرگذشت و سرنوشت خودمان باشیم. مخلص کلام: با انقلاب شوخی نکنیم، ضدانقلاب را به اندازهی دشمنِ حاکم جدی بگیریم و کمیتههایمان را تشکیل دهیم، وجود آنها را اعلام کنیم، سازماندهی کنیم و بگذاریم صدها گل بشکفد.