درست در همین لحظات است که خاطرات تابناک گذشته درخشان میشود و تابناکترین لحظاتی که در دقایق انقلاب درخشان میشود، خاطرات «انقلاب» است. بدینترتیب آنها که در گذشتهای ارتجاعی مأمن گرفتهاند و میخواهند نظم سرنگونشدهی کهن را با همان شکوه و جبروت جعلی به دست بیاورند، پیشاپیش در حال خلع سلاح مردم رزمنده و انقلابی هم هستند. تنها آنهایی انقلاب میکنند که انقلابی باشند و انقلابی، خواه و ناخواه سرانجام به سنتهای انقلابی رجوع خواهد کرد. همین است که این روزها از نو سرودهای انقلاب بزرگ پنجاه و هفت را میشنویم که توسط واژههای برآمده از قیام ژینا تکامل یافتهاند. ارجاع به تاریخی سرفراز اما نه ارجاعی ارتجاعی بلکه ارجاعی رو به آینده. ادامه دادن گذشته نه تنها از لحظات افتخارآمیزش، بلکه همچنین دقیقن از لحظات شکستخوردهاش، چرا که «انقلاب» اگر در مصاف با قدرت حاکم و ضدانقلاب در کمیننشسته پیروز شود، تنها حال را رستگار نمیکند که گذشته را نیز رستگار خواهد کرد با تمامی مردگان و زندهگانمان. آری بار دیگر پاییز آمده است تا همره یارانمان شعر آزادی را برسراییم.
متن سرود:
پاییز آمد/ بارِ دیگر تا من/ شعر آزادی را/ همرهِ یارانم/ برسُرایم
بگریزد شب/ از سرای میهن/ از برای این زن/ زندگی، آزادی/ بر زبانم
بشنو امروز/ به طنین رسا/ کز قیام جنگل/ تا نبرد هر یَل/ جان نهاده برکف/ در سیهکَل
در دانشگاه/ یا که در زندانها/ پُر توان، بیپروا/ درنوردم راهِ/ انقلابم
شور و عصیان/ از دلِ کردستان/ تا تمامیِ ایران/ بذر خونخواهی را/ برفشانم
میخوانم از/ کار و مسکن و گندم/ از کرامت مردم/ تا گسستنِ بندِ/ انقیادم
شعر هستی/ بودن و پوییدن/ رفتن و پیوستن/ در رهش جانبازی/ افتخارم
لینک در یوتوب: