یا
سازماندهی «مستقل» جمعی علیه سازمان(ها)
در فلاخن دویست و سی و سوم از گامهایی میخوانیم که در چپ «انقلابی» به سوی سازمان یافتن برداشته شده اما بهطرز ناامیدکنندهای تلفیقی است از گردهمایی سوژهی نئولیبرال در یک «جمع»، ارادهی معطوف به شکست و تبعیت از «چه میتوان کرد؟» به جای پاسخ به سوال درست و بنیادین «چه باید کرد؟». از پدیدهای که خود انقلابی بودن را در گیومه قرار داده چرا که تن زدن از ساختن ابزاری برای پیروزی در نبرد انقلابی و بیش از آن سازماندهی ضدیت جمعی یا سازماندهی جمعی ضدیت با ساختن چنین ابزاری، خود «انقلابی» بودن را به لفاظیهای میانتهی فرو میکاهد. در این فلاخن از فرمانی میگوییم که برای سازماندهی در وضعیت وجود دارد اما حاصل آن در برخی موارد سازماندهی برای سازمان نشدن بوده است. از تبار تاریخی ارزش مفهومی «مستقل» بودن و کارکرد ضدتشکیلاتی آن در ماههای اخیر، از جمع ساختن برای متشکل نشدن و از سازمان دادن برای سازمان ندادن. در این فلاخن از بنیان مادی سوژهی نئولیبرال در سرمایهداری معاصر و ثباتزدایی از نیروی کار میخوانیم و نشان میدهیم باید با سوژهی نئولیبرال در اردوگاه خودی مواجه شد نه اینکه با آن انطباق یافت، از اینکه نمیشود جمع شد اما به شکل حداکثری فرد باقی ماند و از اینکه چگونه در «جمع»ی با چنین خصلتی امکان «تصمیم» که بنیاد سیاست است، پیشاپیش لغو میشود. در فلاخن دویست و سی و سوم از دلایل ترجیح «رسانه» به «ارگان» در چپ «انقلابی» مینویسیم، از دلایل استقبال چپ «انقلابی» از منشور مطالبات حداقلی و از جایگزینی رقابت به جای نبرد. از تاریخ برخورد چپ ایران با سوژهی نئولیبرال میگوییم، از تز «حزب شخصیتها»ی منصور حکمت که به جای مواجهه شیوهی انطباق پیشنهادی او با این سوژه بود و سیر تطور تاریخی این انطباق در اکنون. و سر آخر با نگاهی انتقادی به جزوهی «چگونه سازمان بیابیم؟» از رفقای کمیتهی جواد نظری فتحآبادی از این میگوییم که باید مسیر تاسیس اجزای ناسازمان را کاملن برعکس و به سمت ایجاد اجزای سازمان پیمود، باید سرانجام حرف زدن از سازمان را در جایی به ساختن سازمان پیوند زد، ساختن سازمان را نه یک پروژه بلکه یک پروسهی پایانناپذیر در نظر گرفت، بینشی که میتواند از استیلای سکتاریسم و محفلگرایی در سازمان جلوگیری کند و از اینکه در ساختمان این سازمان به جای شیوههای انطباق با سوژهی نئولیبرال باید روشهای مواجهه با این سوژه را تعبیه کرد. در فلاخن دویست و سی و سوم از سازمانی میگوییم که این روزها بسیار از آن سخن میگویند اما ساختن آن را فراموش کردهایم.