در دویست و سی و ششمین فلاخن «کمیتهی غیبی نسوان» در وفاداری به امکانات نمایانشده در قیام ژینا آغاز فعالیت خودش را اعلام میکند، قیامی که به ویژه پس از آن «میتوان به روشنی و صراحت اعلام کرد که صدای زنان* و دیگر اقلیتهای جنسی/جنسیتی، دیگر نه تکصدایی در کنار سایر صداهای ازپیشموجود، بلکه صدایی است رسا و با قدرت که در فضای سیاسی جامعهی امروز ایران شنیده میشود». متنی برای آغاز گفتگو با «همهی زنان*، مادران، خواهرانمان و دیگر اقلیتهای جنسی/جنسیتی که به شکل روزمره با پدرسالاری مبارزه میکنند». در فلاخن دویست و سی و ششم از تجربههای بعضن ناتمام سالهای گذشتهی جنبش زنان میخوانیم، از تبدیل بیساختاری به اصلی تخطیناپذیر در این جنبش برای حفظ «خواهرانگی» و از روندی که درست به دلیل بیساختاری، «خواهرانگی» را با روابط محفلی و شکلگیری ساختارهای پنهان جایگزین کرد، فلاخن دویست و سی و ششم متنی است در مسیر اعادهی حیثیت از تشکیل ساختار و سازمان فمینیستی. در این فلاخن از ضرورت ساختاریابی و تشکلیابی زنان* برای اعمال ارادهی سیاسی در روند انقلاب میخوانیم، از اینکه رهایی زنان* در هیچ انقلابی تضمینشده نیست و از ضرورت گسست درونماندگار از وضعیتی که موقعیت فعلی جنبش زنان* هم بخشی از آن محسوب میشود. از نیاز جنبش رهاییبخش زنان* و دیگر اقلیتهای جنسی/جنسیتی به برداشتن گامهایی فراتر از آگاهیبخشی به سوی تلاشی متشکل و سازمانیافته برای ایجاد تغییرات ساختاری و بنیادین، ارتباط سازمانیافته با دیگر جنبشهای سیاسی و برداشتن گامهایی به سمت ایجاد سازمانی فراگیر که بتواند به عنوان یکی از اجزای بنیادین نیروی سازماندهندهی انقلاب، در کسب قدرت سیاسی و به دست گرفتن رهبری انقلاب نقشی فعال و موثر داشته باشد. در فلاخن دویست و سی و ششم از ماموریتها، ایدهها و خطمشیهایی میخوانیم که «کمیتهی غیبی نسوان» در برابر خود میبیند، از فاصلهگذاری با رویکردهای راستگرایانه، مرکزگرایانه و هویتطلبانه به ستم مبتنی بر جنسیت، از بازیابی بنیادین خطابی رو به چپ، و ایجاد پیوندهای برابر با زنان* و دیگر اقلیتهای جنسی/جنسیتیای که به اشکال مختلف در حاشیه قرار گرفتهاند در راستای به چالش کشیدن گفتار فمینیسم بورژوایی. از ضرورت برقراری پیوندهای بینامنطقهای در هستههای تشکیلاتی زنان*، از پیوند با جنبش رهاییبخش اقلیتهای جنسی/ جنسیتی برای مبارزهی مشترک با مردسالاری و پدرسالاری هترونرماتیو و از پرداختن به مسئلهی مهاجران، پناهندگان و محیطزیست با رویکردی فمینیستی و البته سوسیالیستی. «کمیتهی غیبی نسوان» کمیتهای است برای سازماندهی به عنوان تنها راه رهایی از اشکال گوناگون ستم، تنها راه ممکن مبارزه و مقاومت.