مقدمه‌ی مترجمان

از دسامبر ۲۰۱۸ تاکنون روند انقلابی در سودان همچنان زنده است و به‌همان نسبت، روند سرکوب‌ها نیز همچنان ادامه دارد. آخرین نمونه‌ی این سرکوب‌ها محاصره‌ی انقلاب ازطریق پیامدهای فاجعه‌بار «جنگ ژنرال‌ها»‌ست؛ پس از آنکه چهار سال سرکوب بی‌وقفه‌ی ژنرال‌های متحد، در مهار فرآیند انقلابی کارساز نشد. زنده‌بودن انقلاب سودان همچنین توضیح می‌دهد که چرا تصاویری که رسانه‌های جریان اصلی از سودان مخابره می‌کنند بسیار مخدوش و تحریف‌آمیزند. تصاویر متاخر - برای مثال - ضمن نادیده‌گرفتن فرآیند انقلابی، مردمان سودان را همچون قربانیان «جنگ داخلی» ترسیم می‌کنند. حال آنکه پیدایش «جنگ ژنرال‌ها»‌ تنها ناشی از آن بود که سناریوی برافروختن «جنگ داخلی» (راهبرد «سوریه‌سازی») پیش‌تر شکست‌خورده بود. اما بی‌توجهی به انقلاب سودان تنها مختص رسانه‌های جریان اصلی (و افکار عمومی) نبود. بخش عمده‌ی نیروهای جهانی چپ هم تا امروز توجه و همبستگی درخوری که شایسته‌ی اهمیت تاریخی انقلاب سودان باشد، نشان ندادند. در اینجا می‌توان پرسید: مگر اهمیت تاریخی انقلاب سودان در چیست؟ در بافتار تاریخی‌ تشدید بحران‌های جهانی سرمایه‌داری که انفجار خیزش‌های  فرودستان را به رویه‌ای «معمول» بدل کرده، چه چیزی خیزش توده‌های مستأصل سودان را از سایر خیزش‌های توده‌ای در جوامع جنوب جهانی متمایز می‌کند؟ پاسخ فشرده‌ی ما (مترجمان متن حاضر) چنین است:

خیزش انقلابی سودان در تداوم چندین ساله‌اش فرآیند ویژه‌ای از ایستادگی و بلوغ فزآینده را طی کرد که به‌موجب آن هم کارکردهای دستگاه سرکوب (دولت نظامی سودان) برای مهار و دگردیسی موج انقلابی کم‌اثر شد؛ و هم فرآیند انقلابی هرچه بیشتر در اعماق جامعه ریشه دواند و گسترش یافت: جریانات سیاسی و سازمان‌هایی که در فاز اولیه‌ی انقلاب (از خیزش دسامبر ۲۰۱۸ تا سرنگونی ناگزیر دولت بشیر توسط دستیاران نظامی‌اش، تا تشکیل دولت انتقالی با فرادستی نظامیان در آگوست ۲۰۱۹) نمایندگان پذیرفته‌‌شده‌ي معترضان و هدایت‌گر روند انقلابی بودند، به‌دلیل عدم وفاداری به مطالبات بنیادی مردم و/یا ناتوانی در پی‌گیری و تأمین آن‌ها از سوی مردم بی‌اعتبار و خلع‌ید شدند. درنتیجه، فرآیند انقلابی هرچه بیشتر بر گسترش و تحکیم شالوده‌های  خود از پایین اتکا یافت؛ به‌ویژه شبکه‌ی وسیعی از کمیته‌های مقاومت محلات. به‌واقع، مردم سودان برای جلوگیری از تکرار کابوس دیرینه‌ی خفقان و فساد و تبعیض و تداوم فلاکت و ستم‌های روزمره، چاره‌ای نداشتند جز اینکه خود بی‌واسطه‌ هدایت روند انقلابی را به‌دست بگیرند. این ضرورتْ تکانه‌ی اصلی تکثیر و رادیکالیزه‌شدن کمیته‌های مقاومت محلات (از اواخر تابستان ۲۰۱۹) بود که به‌ویژه پس از کودتای نظامیان علیه دولت خودساخته‌ی انتقالی (اکتبر ۲۰۲۱)، شتاب چشم‌گیری یافت؛ طوری که اینک آینده‌ی انقلاب سودان بر شانه‌های حدود پنج‌هزار کمیته‌ی مقاومت محلات قرار دارد. به‌بیان دیگر، اهمیت تاریخی تحولات سودان در آن است که نمونه‌ی عینی زنده‌ای‌ست از تکوین «انقلاب از پایین»، از گذرِ سازماندهی وسیع و مداوم در اعماق جامعه.

بازشناسی همین خصلتْ و ضرورت برجسته‌کردن آن در فضای سیاسی ایران، انگیزه‌ی اصلی ما برای ترجمه‌ی «منشور انقلابی سودان» بود. تردیدی نیست که آرمان‌ها و مبارزات مردمان ستمدیده‌ در گوشه‌های مختلف جغرافیای جهانیِ ستم بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و در یکدیگر بازتاب می‌یابند. از قضا رفقای سودانی به‌روشنی تاکید می‌کنند که ایستادگی و سویه‌های رادیکال مبارزات‌ مردمان سودان عمدتا ملهم از تجارب انقلاب‌های ناکام «بهار عربی» بوده است. تو گویی که انقلاب‌ها سفر می‌کنند تا پیام‌شان را به کسانی که – به‌واسطه‌ی ریشه‌‌های مشترک رنج و ستم -  آن را می‌فهمند و به آن نیاز دارند، منتقل سازند. هر چند در عمل، انقلاب‌ها به‌سادگی و خودبه‌خود سفر نمی‌کنند؛ بلکه به صدها طریق و به‌میانجی تلاش‌های هدفمند روایت می‌شوند؛ همچنان‌که به‌طور هدفمند انکار، منزوی یا  تحریف می‌شوند. پس ترجمه‌ی این منشور را می‌توان بخشی از این روند ضروری [یا وظیفه‌ی] روایت‌گری تلقی کرد.

اما هدف ما تنها روایت‌گری به‌منظور ادای دین به دلاوری‌ها و آرمان‌های شریف انقلابیون سودان نیست. فراتر از آن، ما  امید داریم که منشور انقلابی سودان، به‌سان گامی از یک تجربه‌ی زنده‌ی انقلابی، بتواند محملی باشد برای بازاندیشی انتقادی در برخی گام‌هایی که در برهه‌ی حیاتی کنونی در سپهر مبارزاتی ایران برداشته‌ شده‌اند. در اینجا باید تاکید کنیم که ما نه تمامی محتوای این منشور را قابل دفاع می‌دانیم (برای مثال، پیش‌فرض گرفتن مجازات اعدام، نادیده‌انگاری حقوق جامعه‌ی کوئیر و تأکید بر مفهوم نولیبرالی حکم‌رانی خوب و ...)، و نه از تفاوت‌ شرایط تاریخی دو کشور و ناممکن/نامطلوب‌بودنِ اقتباس‌های سطحی از این منشور (یا متون و تجارب دیگر) غافلیم. بلکه مشخصاً می‌خواهیم شیوه و مسیر تدوین این منشور را برجسته نماییم: فرآیندی از تلاش‌های مستمر ۱۵ ماهه برای برقراری گفتگو میانِ حدود چهارهزار کمیته‌ي مقاومت محلات در سراسر سودان، برای دستیابی به افق سیاسی مشترک و ایجاد انسجام مبارزاتی در گستره‌ی عظیم و ناهمگون معترضان. با نظر به شیوه‌های تدوین منشورهای سیاسی-مطالباتی در فضای قیام ژینا، هدف ما برجسته‌سازی این نکته‌ی اساسی‌ست که مطالبات سیاسی یک منشور و اهداف انقلابی آن تنها زمانی پایه‌های مادی و حاملان انسانی می‌یابند که روند تدوین آن‌ها تا جای ممکن روندی از پایین و ریشه‌دار باشد؛ طوری‌که خود روند تدوین منشور، در انکشاف سوژگی‌ ستمدیدگان و سازماندهیِ آنان سهمی ایفا کند. چون در نهایت نیروی اجتماعی آنهاست که می‌تواند شالوده‌ی مادی پی‌گیری مطالبات منشور و ضمانت تحقق اهداف آن باشد. در  غیابِ این فرایند سازمان‌یافته‌ی گفتگوی جمعی ازپایین، نه نیت‌های خوب راهگشا خواهند بود، و نه حتی مضامین عالی و هوشمندانه و انقلابی.

با این همه، و به‌رغم همه‌ی فراز و نشیب‌ها، شرایط پیشا-انقلابی در سپهر مبارزات ایران هم بی‌گمان ادامه دارد. پس ما نیز مانند هزاران جان‌ شیفته و انبوه رفقای نادیده‌مان امید داریم که فرآیند انقلابی در جغرافیای ستم ایران هرچه‌ بیشتر در اعماق جامعه ریشه بدواند. گو اینکه به باور ما چنین رخداد سترگ و فرخنده‌ای خودبه‌خود محقق نخواهد شد، بلکه مستلزم بازبینی‌های انتقادی، استراتژی انقلابی و سازماندهی مستمر است.

 

کارگاه دیالکتیک، منجنیق، ریشه‌های سرخ

خرداد ۱۴۰۲ | نسخه‌ی ورد

متن را در اینجا بخوانید

falakhan239