از کنشی فردی به مبارزه‌ای جمعی

 

در آستانه‌ی بازگشایی دانشگاه و سالگرد قیام ژینا لازم است ضمن تحلیل رفتار سیستم که در تابستان شاهد آن بودیم، به بخشی از کنش‌های دانشجویی‌ای که در زمان فروکش قیام (حد فاصل اسفند تا تیر) شکل گرفت، مثل درآوردن شال و روسری در دانشگاه بپردازیم و تحلیل کنیم که علی‌رغم شجاعانه و درست بودن این کنش در کنار دیگر امکان‌ها و فعالیت‌ها، آسیب‌های این شکل از کنش چه بوده و آیا اصلا ادامه دادن آن به شکل سابق امکان‌پذیر است؟ تحلیل این عمل از چند حیث اهمیت دارد. نخست آنکه در شرایط سرکوب یا نبود امکان کنش‌هایی مثل تجمع آیا این کنش می‌تواند جایگزین یا امکانی برای تداوم مبارزه باشد؟ و دوم آنکه این کنش همچنان در جریان قیام ژینا و در ادامه‌ی مبارزه‌ی خیابان است؟ خواست مشخص آن چیست و در افق دانشگاه چه معنایی دارد؟

پس از تعطیلی دانشگاه‌ و شروع تابستان مطابق انتظار، شاهد اقدامات سرکوبگرانه در راستای کنترل دانشگاه از سمت سیستم بودیم. واضح است که نبود دانشجویان در دانشگاه و نبود امکان فعالیت سازمان‌یافته در داخل دانشگاه، استراتژیک‌ترین زمان برای حکومت است. این‌دست اقدامات از تغیرات موقعیت دوربین‌های دانشگاه گرفته تا اخراج اساتید و حذف دانشجویان در این زمان اتفاق افتاد، که در متن دیگری کامل‌تر به این موضوع خواهیم پرداخت، اما در این متن لازم است به بخش‌هایی از این سرکوب‌ها بپردازیم که مربوط به مبارزه علیه حجاب در صحن دانشگاه است.

پیش از هر چیز لازم است سیر این کنش‌ را برشماریم. شروع این کنش در دانشگاه با آتش زدن روسری‌ها در میانه‌ی تجمعات شکل گرفت. حرکتی که در تجمعات خیابانی نیز شاهد آن بودیم. از همان زمان نپوشیدن روسری در میان زنان، چه در خیابان و چه در دانشگاه شروع شد و در ادامه با مقابله‌ی حراست دانشگاه‌ها، این کنش رفته رفته از نپوشیدن روسری از بدو ورود به دانشگاه به درآوردن روسری در محل‌های درون دانشگاه، مثل حیاط دانشگاه‌ها و یا داخل کلاس‌ها، تبدیل شد. البته طبیعی است که در مقابل حراستی که در اکثر دانشگاه‌ها به قرار دادن گشت در درون دانشگاه یا اجبار به پوشیدن مقنعه در بدو ورود و یا حتی برخوردهای تهدیدآمیز و فیزیکی متوسل شده بود، دانشجویان از تمام امکان مقاومت خود برای ادامه دادن این کنش استفاده کردند. از تحصن دانشگاه هنر گرفته تا مقابله‌ی جمعی دانشجویان با حراست نمونه‌هایی از این مقاومت هستند. دانشگاه در مقابل این مقاومت‌های جمعی دانشجویان، فضای سرکوب را از داخل حیاط دانشگاه به دفتر کمیته‌های انضباطی منتقل کرد و تعداد خیلی زیادی حکم انضباطی با عنوان "رعایت نکردن قوانین پوشش" صادر شد که عمده‌ی آن‌ها با تعلیق و حذف موقت افراد از فضای دانشگاه خاتمه یافت.

 

جایگزینی این کنش با مبارزه‌ی جمعی

با توجه به فروکش قیام و همچنین از بین رفتن امکان برگزاری تحصن، تجمع و... برخی تصور کردند این کنش حداکثر توان جنبش دانشجویی است و باید آن را پیش گرفت، یعنی حال که امکان تجمع نداریم لااقل مخالفت خودمان را اینگونه ابراز کنیم و تصور نمی‌کردند جایگزین کردن صرف این کنش (که گره‌خورده با تصمیم شخصی افراد است) با مبارزات جمعی، آن هم زمانی که امیدهای باقی‌مانده به سر نکردن روسری پیوند خورده‌اند، باعث می‌شود امکان سرکوب شخص به شخص و فرد به فرد فراهم شود و نیمچه‌جمع‌های موجود و امیدهای باقی‌مانده نیز از هم پاشیده و چندپاره شوند. البته لازم است عنوان کنیم که علی‌رغم فردی بودن نفس این کنش، اگر مواجهه‌ی جمع‌ها با این شکل سرکوب به‌جای رها کردن فرد سرکوب‌شده به حال خود، حمایتی جمعی باشد می‌تواند مقدمه‌ی شکلی از مقاومت سازمان‌یافته را فراهم کند. این مقاومت جمعی در مقابل سرکوب فردی، افراد را ناامید و در گوشه‌ی رینگ حکومت قرار نمی‌دهد. اما در نهایت این کنش به خودی خود نمی‌تواند جایگزین مبارزات جمعی باشد، مگر در شرایطی که عنوان شد. یعنی شرایطی که از خلال این کنش و مقاومت در برابر سرکوب آن بتوانیم جمع‌های شکل‌گرفته را سازماندهی کنیم و راهی برای ادامه‌ دادن جنبش بیابیم.

 

انتظار ادامه دادن این کنش

با توجه به فردی بودن این کنش آیا می‌توان مطمئن بود که این کنش امکان ادامه یافتن در دانشگاه را دارد؟ فرض بگیرید به واسطه‌ی نظارت شدید، اکثریت دانشجویانی که در دانشگاه با پوشش اختیاری حاضر شده‌اند توسط حراست احضار، توبیخ و یا تعلیق شوند. در چنین شرایطی، که ابدا دور از ذهن نیست، می‌توان از باقی‌مانده‌ی دانشجویان انتظار داشت که این راه را در نبود دوستانشان ادامه دهند و در نهایت به آنان بپیوندند؟ آیا اصلا به جهت استراتژیک درست است کنشی که پیش‌تر هزینه‌ی گزافی تراشیده است را به همان شیوه‌ی سابق ادامه داد؟ آیا می‌توانید در مبارزه‌ی فردی از دیگری بخواهید مانند شما مبارزه کند؟ پاسخ این پرسش‌ها مشخص است اما پرسش دشوار این است که در نبود امکان و همچنین محو اکثر امکان‌های پیشین چه کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش لازم است بدانیم جنبش دانشجویی در همه‌ی زمان‌ها امکان مواجهه‌ی رودرو با سیستم را نخواهد داشت. اما در این بین باید بتواند سازماندهی کند و همچنین با شکل‌دهی گفتمان در بین بدنه‌ی دانشجویی افق پیش روی دانشگاه را روشن سازد، اما هنوز پاسخ‌های مشخصی به این پرسش مشخص می‌توان داد و در ادامه‌ی متن به پاسخ این پرسش بیشتر پرداخته‌ایم.

 

حجاب؛ یک مطالبه‌ی صنفی

پیش‌تر و در متن‌های پیشین در مورد استفاده از میانجی‌های صنفی سخن گفتیم. حجاب اختیاری به واسطه‌ی ارتباط مستقیمی که با زیست دانشجویان دارد و حق بدیهی هر فرد محسوب می‌شوذ یک مطالبه‌ی صنفی است. همانطور که درخواست فضاهای مختلط دانشجویی مثل مختلط شدن سلف یا کتابخانه، یک درخواست صنفی است یا همانطور که اعتراض به ساعت ورود و خروج به خوابگاه یک اعتراض صنفی است، حجاب اختیاری نیز می‌تواند یک مطالبه‌ی صنفی باشد هر چند می‌دانیم این مطالبه از مطالبه‌ی فقط صنف دانشجو فراتر خواهد رفت اما صنفی دیدن آن را مهم می‌بینیم به دو دلیل: ۱. منطق اعتراض جمعی حول این موضوع روشن‌خواهد شد. ۲. می‌تواند میانجی‌ای باشد برای رفتن به سوی تصمیم‌گیری در مسائل دانشگاه توسط صاحبان اصلی دانشگاه (دانشجویان، اساتید، کارکنان). به همین جهت مهم است که مطالبه‌ای مثل حجاب اختیاری را به دانشگاه پیوند بزنیم و فقط آن را در دنباله‌روی از خیابان تکرار نکنیم. چرا که در غیر این‌صورت نامعلوم بودن تکرار این کنش در دانشگاه (در حالی که مبارزه و مقاومت اصلی در خیابان اتفاق می‌افتد)، باعث مواجهه‌ای فردی با این موضوع خواهد شد که علاوه بر گرفتن امکان سازماندهی، امکان حذف افراد و نیروها را تک به تک فراهم خواهد کرد.

 

به عنوان جمع‌بندی

لازم است تائید کنیم که در این متن به‌هیچ‌عنوان قصد نداریم این کنش و پرداختن به آن را نامهم و غیرضروری تلقی کنیم، بالعکس معتقدیم پرداختن به مسائلی مانند حجاب اختیاری، مختلط شدن سلف‌های غذاخوری، محدودیت‌های خوابگاه‌های دخترانه و... به همان میزان که در میانه‌ی قیام اهمیت داشت، اکنون نیز اهمیت دارد. و همزمان معتقدیم جنبش دانشجویی باید در برابر استراتژی سرکوب، استراتژیک عمل کرده و سازماندهی کند. باید ضمن بررسی امکان‌های موجود برای مبارزه، به اعتلای مبارزات پیشین و ترکیب آن با امکان‌های جدید فکر کرد. همچنین ضمن آگاهی نسبت به فردی بودن کنش "برداشتن روسری" به چگونه جمعی مطرح کردن و مواجهه‌ی جمعی با آن نیز اندیشید و مسیرهایی برای آن گشود. با توجه به اضافه کردن دوربین‌های جدید در دانشگاه‌ها برای نظارت و کنترل بیشتر و پرونده‌سازی گسترده برای دانشجویان دختر چگونه می‌توان این خواست را تداوم بخشید و در زمان بازگشایی دانشگاه بدان پرداخت؟ قطعا نمی‌توان در این خصوص حکمی کلی داد. باید در هر دانشگاه با توجه به مختصات و تاریخ فعالیت در آن دانشگاه، امکان‌سنجی شود. به همین دلیل به نظر می‌رسد شکل دادن گفتمانی در این خصوص در میان جنبش دانشجویی فعلی ضروری است و می‌تواند با توجه به حذف‌های صورت‌گرفته بدیلی برای مبارزات پیشین و در تداوم آنها ارائه کند.

شهریور ۱۴۰۲

کمیته دانشجویی اول اردیبهشت