نزدیک به هشت دهه است که خلق فلسطین، چنان که شاعر مقاومت و انقلاب محمود درویش سرود در موقعیتی قرار گرفته‌اند که «فاصله‌ی بین جسم»شان و «خمپاره را» با «حس ششم» می‌سنجند اما آرمان فلسطین، سترگ و استوار باقی است. با بمب و موشک و گلوله و تانک، با سران جهان و دولت‌ها، با نسل‌کُشی و قتل‌عام فلسطین محو نمی‌شود چرا که فلسطین سرزمین شهیدانی است که پیش از تولد کشته می‌شوند، بعد از تولد کشته می‌شوند، در مدرسه و بیمارستان و خیابان، در صف نانوایی و رختخواب و در سنگر کشته می‌شوند اما تمام نمی‌شوند. و رزم ستمدیدگان به هم پیوند می‌خورد. در آن سو ایستاده‌اند دولت‌ها، مقامات رسمی، رسانه‌های بزرگ، بوق‌چی‌ها و پلیس‌ها و ارتشی‌ها که بر حسن انجام کشتار نظارت می‌کنند و رقبای رقت‌انگیز آنها در «محور مقاومت» که از بزدلی و جبونی جشن دولتی بر پا می‌کنند به صرف کباب مجانی اما جرات نمی‌کنند قدم از قدم بردارند و با ژست‌های توخالی برای مردمِ در کشتار، مردم در محاصره «دعای آمرزش» می‌خوانند. و در این‌سو آنها که برای آزادی می‌رزمند، آنها که علیه ظلم از فلسطین تا ایران، از روژئاوا تا افغانستان قراول رفته‌اند شانه‌های همدیگر را پیدا می‌کنند، برای همسنگری، برای گریستن به یاد آنهایی که دیگر نیستند و برای سوگند به نام آنهایی که خواهند آمد. و رفقایی هستند که در سنگر ایستاده‌اند علیه ظالمان، از غزه تا ایران.

2

1