بیانیهی هستههای کمیتهی غیبی نسوان در دفاع از مبارزات مردم فلسطین
این متن در ستایش و یادباد زنان مبارز فلسطینی است. شادیه ابوغزاله، فاطمه برناوی، لیلا خالد، عهد تمیمی، هبه زقوت، و… و همهی دیگر زنان مبارز بینام و نشانی که با مشتی گرهکرده و سنگی در دست علیه اشغال ایستادهاند.
***
هبة زقوت چندی پیش در بمباران مردم غزه توسط ارتش اسرائیل اشغالگر جانش را از دست داد. از او آثاری بر جای مانده که نماد مقاومت و رنج زنان و مردمان فلسطین است. در یکی از آثار او که در بیانیهی «دسگوهاران» منتشر شد، زنی فلسطینی را میبینیم که در سرش کبوتری در قفس دارد. کبوتر همیشه در آثار مقاومت فلسطین حاضر بوده و نمادی از صلح است. سرزمین (وطن) و صلح در ادبیات و هنر و مقاومت روزمرهی مردم فلسطین بهم گره خورده. وطنی که با وجود اشغال و تبعید، در ادبیات و هنر فلسطینیها با کلمه و تصویر زنده نگه داشته شده است.
در میان رویدادها و بیانیههای ریز و درشت چند هفتهی اخیر دربارهی مسالهی فلسطین، بیانیهی خواهرانمان در «دسگوهاران» برای ما جلوهی ویژهای داشت، چرا که برآمده از صدایی بود که پیشتر هم از نکبتهای زمانهی ما گفته بود. در حالی که "خشونت" به یکی از کلیدواژههای رایج این روزها در رسانههای جریان اصلی تبدیل شده است و گروههای مختلف سعی میکنند با تاریخزدایی از کنشها، به مدد آن دست به محکوم کردن فلسطینیها و اعتباربخشی به نسلکشی در حال وقوع توسط ارتش اسرائیل بزنند، باید پیوسته به یاد داشته باشیم که خشونت به چه اشکالی و در چه زمینههای گستردهای، به دست چه گروههایی اعمال شده و میشود.
این سوال احتمالا برای ما فمینیستهایی که در عین جستجوی صلح و دوستی به مبارزه علیه هر شکلی از سرکوب و خشونت در هر کجای جهان باور داشتهایم و معتقد به درهمتنیدگی انواع ستم هستیم، دغدغه و سوال بنیادینی است: همنشینی صلح و مبارزه و مقاومت چگونه ممکن است؟
برخی از فعالان حوزهی زنان، در کنار گفتارهای رایج مردانه و رسانههای جریان اصلی، از زنان* صرفا بهعنوان قربانیان جنگ یا انسانهایی فاقد عاملیت که درگیر جنگافروزی مردان سیاستاند، یاد میکنند. به همین دلیل است که زنان* همواره در کنار کودکان، «قربانیان» جنگ نامیده میشوند. اگرچه زنان* در طول تاریخ آتش هیچ جنگی را نیفروختهاند، اما هر کجا که منطق سلطه و خشونت در میان بوده، همواره زنان* در حال مبارزه و جنگیدن علیه آن بودهاند.
باید توجه داشت آنچه از صلح مراد میشود، صلحی خنثی، غیرزمینهمند و بیتاریخ نیست. فمینیستها در عین دفاع از صلح، برای برپایی آن «میجنگند و مبارزه میکنند». زنان*، خواهان صلحاند و به خوبی میدانند که این صلح جز با جنگیدن و مبارزه علیه هر شکلی از خشونت و کشتار، سلطه و سرکوب و استثمار و استعمار میسر نخواهد شد. به این معنی که هر شکلی از نابرابری نافی صلح خواهد بود و برای برقراری صلحی که زنان* داعیهدار آنند، چارهای جز نبرد با نابرابری و سلطه و سرکوب نیست.
سیاست زنانهای* که با صلح و دوستی و گشودگی بر روی دیگری همراه است، به همان اندازه که توان یکیانگاری خود با دیگری و درونیکردن رنج دیگران را دارد، رسالت فهم دیگری را تا جایی بر دوش میکشد که آن دیگری، دیگریِ تحت ستم است. سیاست فمینیستی سیاست پذیرش دیگریهای استعمارگر و سلطهگر نیست. زنان* و آن سیاستی که نویدش را میدهند، قرار است جهان برابر و عاری از خشونت را بنیان نهند، اما نه به بهای کُرنش و سازش با ستمگر و سلطهگر.
ما لازم میدانیم تاکید کنیم گفتگویی که امروز در رسانهها و بیانهای سیاسی راستگرا مدام بعنوان «راهحل نهایی مسالهی فلسطین» به آن ارجاع داده میشود، چیزی نیست که ما زنان* از آن سخن میگوییم. اینجاست که باید کلام «غسان کنفانی»، از رهبران جنبش مقاومت فلسطین، دربارهی امکان گفتگو با اسرائیل اشغالگر را مجددا بخاطر آوریم: «از کدام گفتگو حرف میزنید؟ گفتگوی گردن با شمشیر؟».
مسالهی اشغال و آنچه بیش از ۷۰سال است در فلسطین میگذرد و موضعگیری در قبال آن، قطبنمای سنجش ایستادن در سمت درست تاریخ است. نمیتوان دههها کشتار وسیع و نسلکشی را ندید و از صلح سخن گفت. نمیتوان تصرف خانهها، زمینها و باغات زیتون فلسطینیان را نادیده گرفت و از گفتگو حرف زد. نمیتوان آجری که از ویرانههای خانهی فلسطینیان در دستشان مانده و پرتاب میشود و خشم و عصیان حاصل از بیش از هفت دهه تصرف و اشغال را با قصد اشغال و تصرف و نسلکُشی یکی دانست و شروع به محکومکردن خشونت کرد. نه هیچ خشونتی با خشونت دیگر یکی نیست.
چندان که در تمامی جنبشهای چند دههی اخیر ایران و بالاخص قیام «زن* ،زندگی، آزادی»، آنها که همزمان خشونت پلیس و نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی با خشونت مردم تحت ستم با دستان خالی را محکوم میکردند، طرف ستمگر ایستاده بودند، در ماجرای اسرائیل و فلسطین نیز، او که چشمبسته، بدون در نظر گرفتن تاریخ و مناسبات سرکوب و ستمگری، هر شکلی از قهر را نفی میکند، طرف سرکوبگر ایستاده است.
ما در هستههای کمیته غیبی نسوان*، ضمن اعلام همبستگی با خواهرانمان در «دسگوهاران» و در تداوم بیانیهی آنان، لازم میدانیم بر این نکته تاکید کنیم که آنچه امروز در افکار عمومی ایران، به شکل سلبی و صرفا در جهت مخالفت با جمهوری اسلامی در نسبت با مقاومت فلسطین در جریان است، زنگ خطر بزرگی است. ما در ایرانِ امروز در دفاع از آرمان فلسطین میبایست نه فقط در مقابل جمهوری اسلامی، که در مقابل جریانهای فاشیست و راستگرا، نیز بایستیم.
ما میدانیم و بر این باوریم که نه جمهوری اسلامی و نه هیچ رژیم سلطهگر مردسالار دیگری در جهان که ادعای حمایت از فلسطین را دارد، نه نگران فلسطین است نه مردم آن. مبارزه علیه اشغال و سلطه، نه در همراهی با سایر سلطهگران که از خلال مبارزهی دائمی همرزمان و همسرنوشتان مبارزمان در فلسطین و سرتاسر جهان ممکن خواهد شد.
ما نیک میدانیم که سرنوشت ما به هم گره خورده، چون خاورمیانهای دیگر بدون آزادی فلسطین و پایان اشغالگری استعماری اسرائیل قابلتصور نیست. در حدود نیمقرن پیش، «جرج حبش»، یکی از رهبران سیاسی چپ فلسطینی گفته بود: بهترین کاری که میتوانید برای آرمان فلسطین انجام دهید این است که با رژیمهای ارتجاعی خود مبارزه کنید. طنین این سخن هنوز با ماست و از اینروست که با وجود شعارهای جمهوری اسلامی که ماهیتاً و در عمل قادر نیست حتی ذرهای به آرمان آزادی فلسطین نزدیک شود، هرگز در قبال مسالهی فلسطین در کنار جمهوری اسلامی قرار نخواهیم گرفت. و در همین راستا و در حالیکه عملیات نیروهایی از جمله حماس را قابل مقایسه با نظامیگری گسترده و خشونت ریشهدار رژیم اشغالگر اسرائیل نمی دانیم، ماهیت این گروه مذهبی و ارتجاعی و بهطور کلی همراهی استراتژیک نیروهای راست و عملکردشان در منطقه را نیز نادیده نمیگیریم.
از دیگر سو، معتقدیم نه فقط جمهوری اسلامی که بدیل ما برای آن و به تبع آن کیفیت و جهت مبارزهی ما با حکومت ستمگر جمهوری اسلامی برای برقراری این بدیل، مستقیما در سرنوشت مردم فلسطین موثر است. به عبارت دیگر میتوان گفت مبارزه با جمهوری اسلامی و بدیل ما برای فردای پس از پیروزی در سرنوشت مردم فلسطین و مبارزهی آنان نیز تاثیرگذار خواهد بود. ما برای شکست هیچ ستمگری کنار هیچ ستمگر دیگری نخواهیم ایستاد.
و در آخر باید خطاب به تمام کسانی که دم از صلحهای فرمایشی و روی کاغذ میزنند، مثل فریادهای از سر خشم زن ستمدیدهی عرب در قیام تشنگان فریاد کشید: «تو که خاکت رو نبردن، تو که آبت رو نبردن».
آبان ۱۴۰۲
هستههای کمیتهی غیبی نسوان
هستهی اخگران | هستهی اسمر
هستهی حاثور | هستهی هدیل