چه کسی صاحب صلاحیت‌تر برای درک عمق دهشتناک به حاشیه رانده شدن و در هراسی داپمی زندگی کردن از کسانی که تمام موجودیت آنها، سال‌ها و سال‌ها به حاشیه رانده شده است؟ «کمیته‌ی کوئیرهای کمونیست» اما از این به‌حاشیه‌رانده‌شدگی هویت و قربانی نمی‌سازند، آنها از حاشیه برای هجوم به متن ظالمانه‌ی وضعیت مجهز می‌شوند و متحدان خودشان را در میان تیپاخوردگان و حذف‌شدگان جستجو می‌کنند، در میان مهاجران افغانستانی که این روزها باید هر لحظه در هراس زندگی کنند. در هراس از جوخه‌های نظامی و انتظامی و لباس‌شخصی، در هراس از همسایه و رهگذر و اهل محل، در هراس از کارفرما و همکار. آنها که می‌توانند به سادگی ربوده شوند و به قتل برسند. آنها که می‌توانند از مدرسه و محل کار، اگر اصلن مدرسه و محل کاری در کار باشد، اخراج شوند به راحتی آب خوردن. آنها که شبانه‌روز در رسانه‌ها داغ ننگ می‌خورند و ارتش رجاله‌ها و اوباش، دراکولاهای فاشیست بی‌همه‌چیز با سربند ثارالله یا خالکوبی شیر و خورشید، جبهه‌ی متحد آریایی‌ها و شیعه‌ها، حتا فاشیست‌های مستقر در ملت‌های تحت ستم دائم در فضای مجازی برای آنها خط و نشان می‌کشند و خون و کشتار طلب می‌کنند. و همه‌ی اینها را رفقای ما در «کمیته‌ی کوئیرهای کمونیست» به خوبی و با سلول‌هایشان درک می‌کنند آنگاه که مجبور بوده‌اند و هستند همه‌چیز خودشان را از نزدیک‌ترین کسان پنهان کنند و داغ ننگ بخورند و جذامی وضعیت باشند. این صدای کوئیرهای کمونیست است که در همبستگی با مهاجران افغانستانی از حاشیه به گوش می‌رسد: ما اینجا هستیم! ما اینجا می‌مانیم! ما اینجا زندگی می‌کنیم و می‌جنگیم.

آذر ۱۴۰۳