آنک «ریسمان» و تجدید پیمان. تجدید پیمان با عهدی که در هنگامهی آغاز بستیم و نوشتیم: «"بچههای اعماق" در وفاداری به خیزش دیماه قدم به میدان گذاشته است». که دیماه آغاز بود و آغاز است برای پیکاری رهاییبخش که ناممکن را طلب میکرد و میکند. چنین است که «ریسمان» برای «بچههای اعماق» اعلام وفاداری دوباره است میل رهایی تفتیده شده در شعلههای اردوی کار، به ماهشهر خونآلود و آن دقیقه که پژواک فریاد ژینا به تنها بدل شد. که وفاداری را باید دوباره و همواره با ممارست اعلام کرد و به وفاداری وفادار بود در شبی چنین دیجور و ظلمانی.
آذر ۱۴۰۳
متن ترانه:
«ریسمان»
ما گندم درد
بر خوشهای زرد
ما شعلهی کار
بر آهنی سرد
میل رهایی
از قعر تاریخ
ما دادِ سرویم
در پاسخ میخ
هم غنچهی گل
بر چوب داریم
هم سار عابر
بر شاخساریم
یأسیم و امید
پیچیده در هم
چون خشم جاری
در حین ماتم
ما آنِ ژینا
آن دم که افتاد
آن تن که برخاست
بر جور جلاد
ماهشهر خونین
در ماه آبان
با ماه خندان
بر بام زندان
چون آبدیده
با آبِ دیده
این پتک فولاد
از جور جلاد
آن پتک در دست
با کینه بستیم
در سردی دی
از رخوت یخ
یکباره جستیم
ما شاه و رهبر
ما بت شکستیم