امروز، دوم اسفند، دومین سالگرد روزی است که بدن شکنجهشده و کبود صادق فولادیوندا، کارگر و مبارز کمونیست گچسارانی را در این شهر، در کانال آبی پشت بازار کپریها یافتند. رفقای ما به یاد او و برای گرامیداشت راهی که در آن قدم گذاشت و سرفراز و سربلند به خاک افتاد، اعلامیههایی را پخش کردند و پوسترهایی را به دیوارها و معابر چسباندند.
در متن این اعلامیه آمده است: «"شهید" یعنی آن کسی که بازمیگردد تا به دقیقهای تاریخی شهادت دهد و صادق فولادیوندا همان شهیدی است که پیکر شکنجهشدهاش به آخرین رمقهای قیام در بهمن ۱۴۰۱ شهادت خواهد داد. او که در روزهای قیام، در شهری تحت محاصره و حکومت نظامی، در گچساران به خیابان رفت و روی دیوارها پیام آزادی و سوسیالیسم را نوشت. او که کفاش گلهای رنج بود و برای کودکان کار، برای دستهای کارگران گچساران و برای تمامی آنهایی که حذف شدهاند و محروم شدهاند، شعر نوشت و شعر خواند. او را در صبحی سرد از خیابانهای بهمن ماه گچساران ربودند، در بازداشتگاه اطلاعات سپاه به قتل رساندند و پیکرش را در کانال آبی پشت بازار کپریها انداختند. او در روزهای انقلاب و آزادی شهادت خواهد داد که جان زیبای جوانی در شهر کوچک گچساران بود که بر دیوارها تصویر آینده و آرمان را نوشت و در این راه جان داد. هرچند رسانههای بزرگ و فاندبگیرهای خودرهبرخوانده نه نامی از او بردند و نه تصویری از شعارهایی که بر دیوار نوشته بود منتشر کردند اما او شهیدی است که سَر داد و سِر نداد.»
در حالی که جنازهفروشهای مقیم غرب، کاسبان «آسیبدیدگی» و تاجران رنج، حتا نام صادق فولادیوندا را به زبان نمیآورند. در حالی که تمام جناحهای منحط برانداز، بیعتکنندگان با تاج و پاندازان تحریم و سوپرمارکتهای مبارزنمای کاسهبهدست میخواهند نام و یاد و راه صادق فولادیوندا فراموش شود، ما یاد رفیق مبارزمان را در آنجایی گرامی میداریم که به آن تعلق داشت، در خیابان که خودش به نقل از چهگوارا بر دیوارهای گچساران نوشته بود: میخواستند ما را دفن کنند غافل از آنکه ما بذر بودیم.
اسفند ۱۴۰۳