یادداشتهای روزهای جنگ ۱
در این سلسلهیادداشتها، که امیدواریم عنوان آن با پایان یافتن جنگ، هرچه زودتر از درجهی اعتبار ساقط شود، تلاش میکنیم متونی در سه سطح تحلیلی، راهبردی و توصیفی منتشر کنیم، که اغلب آنها از درون وضعیت استخراج میشود و تلاش میکند در میان هیاهوی انفجارها راهی بیابد.
***
بنا به گزارشهای متعدد و مشاهدات پراکندهی رفقای ما در نقاط مختلف شهر تهران در سه روز گذشته؛ در کنار آشفتگی ناشی از حملات متعدد اسرائیل به نقاط مختلف شهر و حجم قابل توجه ویرانی و آسیبهای وارده به مردم که ابعاد گوناگونی دارد، تبلیغات دوسویه اما مشابه جمهوری اسلامی و رژیم صهیونیستی در مورد حضور و تحرکات خرابکارانهی نیروهای وابسته به اسرائیل در ایران، موجب شده است مردم، در وضعیتی قابل فهم، نسبت به هر تحرکی مشکوک باشند. بهویژه که جابهجایی آشکار نقاط مورد هدف اسرائیل به محل زندگی مردم و آنچه که مردم فراتر از تبلیغات و پنهانکاری رسانهها در زندگی واقعی خودشان تجربه میکنند، از حجم خوشخیالی روز اول نسبت به ادعاهای نقطهزنی اسرائیل، آسیب ندیدن مردم در جریان این حملات و در نتیجه همراهیهای ضمنی و آشکار با تهاجم نظامی اسرائیل آشکارا کاسته است.
از سویی مردم در مقابل چشمانشان شاهد این هستند که افراد عادی و غیرنظامی، منازل مسکونی و ساختمانهای غیراداری نیز هدف قرار گرفته و قربانی میشوند. آنها به وضوح دیدهاند در حالی که اپوزیسیون برانداز و رسانههای آنها، در جملهسازیهای مهوع با «پودر شدن» و «نقطهزنی» و «خنثیسازی» مشغول حمایت آشکار و زمینهسازی برای گسترش کشتار غیرنظامیان در ایران هستند؛ تعداد خانههایی که ویران شده و غیرنظامیانی که کشته شدهاند رو به افزایش است و دیگر نمیتوان آنها را با کشته شدن ناگزیر «همسایههای مقامات حکومتی» فهمید که طی این روزها تحت عنوان هزینههای جانبی ضروری توجیه شدهاند. مرگ در خیابانهای تهران حضوری قاطع دارد و صدای مداوم انفجار و ضدهوایی و لرزش شیشهها ممتد است.
از سوی دیگر هم جمهوری اسلامی برای نمایش اقتدار داخلی و کنترل بر اوضاع از کشف خانهی سه طبقهی تیمی تولید پهپاد در تهران و دستگیری عوامل موساد در ساوجبلاغ و نظایر آن گزارش تهیه و همزمان اسرائیل هم فیلمهایی از حضور تکاوران موساد و ارتش اسرائیل در خیابانها و بیابانهای ایران منتشر میکند. این گزارشها برخلاف تصور یا خواست جمهوری اسلامی، برای مردم نمایش اقتدار نیست بلکه عملن نمایش ضعف و بیکفایتی است.
این نمایش اقتدار پوشالی البته در حالی است که درست در آن حوزههایی که اکنون و بهصورت عاجل نیاز به مدیریت وجود دارد، ارگانهای حکومتی غایب یا ناکارآمدند. هنوز مردم سادهترین دستورالعملها برای ایمنسازی محل زندگیشان را از ارگانها و نهادهای حکومتی نمیشنوند. مراکز متعدد تصمیمگیری و تصمیمسازی تصمیمات همدیگر را نقض کرده و به اینترتیب به آشفتگی امور میافزایند. مطابق معمول آتشنشانان، امدادگران و درمانگران بیشتر با خصلتهای فردی و ایثارگریهای انسانی و به همراه نیروهای مردمی محلی بخشی از اوضاع را کنترل میکنند. هرچند این ضعف از جانب حامیان حکومت چنین توجیه میشود که جمهوری اسلامی توان باقیماندهی خودش را صرف بازسازی فرماندهی دفاعی و تهاجمی نظامی خودش کرده که به شدت آسیب دیده است، اما نه ما امروز با جمهوری اسلامی آشنا شدهایم و نه با سرودهای مستعمل «جنگ میهنی» در فرمان و گفتار حاکم ادغام میشویم. جمهوری اسلامی پیش از این هم، در موارد متعددی همین رویکرد را به مدیریت بحرانهای اجتماعی داشته است و نشانهی آن اینکه همواره در شرایطی «غیرجنگی» هم، امدادرسانیهای داوطلبانه و مردمی را مورد سرکوب قرار داده است.
مجموع این شرایط اما موجب شده است مردم، دستکم در ساعات گذشته، حجم انبوهی از تماس و گزارش را به نهادهای امنیتی بدهند. نه چون به آنها اطمینان پیدا کردهاند، بلکه از قضا دقیقن به این دلیل که اطمینان ندارند این نهادها بتوانند به تنهایی کاری از پیش ببرند و به وظیفهی ذاتی خودشان در شرایط جنگی یعنی کشف نفوذیها و عوامل واقعی دشمن خارجی عمل کنند، بلکه همچنان به دنبال سرکوب منتقدان و مخالفان و محدود کردن کانالهای اطلاعرسانی و امدادگری مستقل هستند. در چنین زمینهای حجم تماسها و گزارشها چنان بوده است که نهادهای امنیتی از مردم خواستهاند تنها موارد واقعن مشکوک را گزارش کنند.
منطقن عوامل رژیم صهیونیستی در داخل ایران در تردد و تحرکاتشان شکلی از مخفیکاری را رعایت میکنند که میتواند در مواردی توجهِ برانگیخته و هوشیارشدهی مردم را جلب کند. و باز منطقن نیروهای مبارز و انقلابی نیز همین مخفیکاریها را رعایت میکنند. روشن است که تشخیص عناصر انقلابی از عوامل رژیم صهیونیستی در بسیاری مواقع برای مردم ممکن نیست و حتا شاید در بسیاری از مواقع اهمیتی هم نداشته باشد. این یکی از وجوه همان وضعیت جنگیای است که همواره برای حاکمان «نعمت» بوده است.
در عینحال مسئلهی حفظ امنیت مبارزه و مبارزان قاعدتن از اصول تخطیناپذیر هر شکلی از مبارزه است، بهوِیژه زمانی که این مبارزه دارای ابعادی باشد که باید به دقت از دید پلیس سیاسی و نیروهای سرکوبگر پنهان بماند. بنابراین شاید بتوان این مورد را در چنین شرایطی به این نحو جمعبندی کرد که بدون انحلال وجه مخفی مبارزه، نیروهای مبارز باید بتوانند تحرکات خودشان را عادیسازی کنند. اینکه این نیروهای مبارز در وضعیت کنونی چه میکنند یا چه باید بکنند که نه تبدیل به ستون پنجم دشمن کودککُش خارجی شوند و نه به پیادهنظام حکومت ایران بدل گردند موضوعی است که ابعاد آن طی روزها و شاید هفتههای آینده معلومتر خواهد شد اما دستکم در وضعیت فعلی حفظ ارتباطات، انجسامبخشی به ارتباطات، منظم کردن ارتباطات و جلوگیری از انحلال امکانهای ساختهشده در وضعیت جنگی دستورالعملی ابتدایی، مبرم و ضروری است. به همین دلیل اگر تا پیش از وضعیت جنگی رعایت اصول مبارزهی مخفی اصلی اساسی بود؛ اینک این اصول را باید با دقت و هوشیاری چند برابر رعایت کرد. فراموش نکنیم وضعیت جنگی همواره برای حاکمان در هر کجای جهان، بهترین شرایط برای سرکوب گسترده بوده است.
۲۷ خرداد ۱۴۰۴