یادداشتهای روزهای جنگ ۵
این یادداشت، که بر اساس تجارب و مشاهدات رفقای ما در روزهای گذشته نوشته شده، علاوه بر هشداری که درون آن تعبیه شده این حُسن را نیز دارد که بر اساس آگاهی از چنین جزئیاتی میتوان متوجه شد چگونه شرایط جنگی در وجوهی به نفع جمهوری اسلامی تمام میشود و این البته نه خصلت ویژهی جمهوری اسلامی، بلکه خصلت عمومی جنگ است. خمینی نیز وقتی جنگ ایران و عراق را «نعمت» توصیف کرد، علاوه بر وجوه دیگر این «نعمت» برای تثبیت ضدانقلاب خمینیستی، احتمالن این وجه امنیتی مسئله را نیز مد نظر داشت که هر اعتراض و انتقادی به جمهوری اسلامی (اقدام که جای خود دارد)، نه فقط از سوی ارگانهای حکومتی جمهوری اسلامی، بلکه حتا از سوی طیفی از کسانی که تا چند روز پیش مخالف و منتقد جمهوری اسلامی بودند، بازی در زمین «دشمن» و مصداق «خیانت» شمرده میشود. امیدواریم در روزهای آتی به این مسئله بیشتر و مصداقیتر بپردازیم یا امیدوارتریم با پایان یافتن وضعیت جنگی این پرداختن شکلی از جمعبندی رو به گذشته بیابد.
در هر صورت بنا به مشاهدات و تجارب گوناگون در نقاط مختلف، در بسیاری از خیابانها، معبرها و جادهها توسط نهادهای مختلف امنیتی و نظامی و انتظامی ایستبازرسیهایی بر پا شده است. گاه ممکن است شما در محلهای بازرسی شوید، و باز در محلهی بعدی توسط ایستبازرسی متوقف شوید. هرچند کمپینهای تبلیغاتی حکومت در فضای مجازی تلاش میکند برخورد این ایستبازرسیها را عادی و دوستانه جلوه دهد، و در برخی موارد نیز چنین است اما این برخورد عادی تنها تا زمانی دوستانه میماند که بنا به هر دلیلی به شما مشکوک شوند. این مشکوک شدن میتواند شامل طیف وسیعی از موارد شود که در ضمن بنا به سلائق و درک نیروهای مستقر در هر ایستبازرسی متفاوت است. مواردی مانند همراه داشتن تبلت یا لپتاپ، داشتن کولهپشتی، داشتن لهجهی مربوط به برخی مناطق، قیافه (بهخصوص در ارتباط با مهاجران افغانستانی یا هر کسی که از نظر ماموران شباهتی به ایشان داشته باشد)، نوع پوشش و خلاصه هر چیزی که موجب شک ماموران شود. از قضا در همین مواردی که میتواند برای نیروهای مستقر در ایستبازرسیها «مشکوک» باشد حجم عظیمی از پیشداوریها عمل میکند که حاصل دههها استقرار ستم طبقاتی، ستم ملی و مهاجرستیزی است. هرچند برای چپ ملی-میهنیِ این روزها دیگر نه فقط این ستمها بلکه اساسن «ستم» اهمیتی نداشته باشد اما دقیقن در همین ایام باید به وضعیت افرادی اشاره کرد که با لباسهای مندرس، با لهجههای «غیرتهرونی» و با قیافههایی که بر اساس این پیشداوریها با ساکنان تهران یا شهرهای دیگر تفاوت دارند به ایستبازرسیها میرسند یا با گشتیها روبهرو میشوند.
در برخی گزارشهایی که مستقیم یا غیرمستقیم به دست ما رسیده است، کسانی که بنا به هر دلیلی مشکوک تلقی شدهاند گاه در همان محل ایستبازرسی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و سپس به نهادهای امنیتی تحویل داده شدهاند. بیاطلاعی از محل بازداشت برخی از کسانی که به اینترتیب دستگیر شدهاند در کنار تبلیغات وسیع حکومت در برخورد با عوامل موساد و اسرائیل و تصویب طرح دوفوریتی مجلس شورای اسلامی در تشدید و تسریع مجازات متهمان به «جاسوسی» و «همکاری با رژیم صهیونیستی و کشورهای متخاصم» بر نگرانیها میافزاید. هرچند در فضای عمومی دیده میشود که به ناگاه و در عرض چند روز ناگهان کسانی «اعتماد کامل» به حکومت را توصیه میکنند اما جمهوری اسلامی در اولین ماههای حکومتش نیست که روشها و شیوههای سرکوبگرانهاش ناشناخته باشد. این حکومت بیش از چهار دهه حکمرانی کرده است و موارد متعددی را شاهد بودهایم که عناوین تفسیربرداری چون «همکاری با کشورهای متخاصم» چگونه دستمایهی سرکوب گسترده و خونین مخالفان قرار گرفته است، بهویژه که این برخوردها پیشاپیش با اشاره به «وضعیت جنگی» مشروعیتی عام هم کسب میکند.
در عینحال تعداد گشتیهای مسلح سواره و پیاده به شکل آشکاری فراوان است. گشتیهای مسلح با ماشین، موتور و پیاده بهطور دائم در خیابانها و معابر گشت میزنند و هر موردی را که مشکوک تلقی کنند مورد بازرسی قرار میدهند. در بسیاری از مواقع در مناطقی که مورد اصابت دشمن متجاوز قرار میگیرد، تعداد نیروهای امنیتیِ آشکار و لباسشخصی چند برابر نیروهای امدادی آتشنشانی و پزشکی است و در برخی موارد خود این نیروها از موانع امداد مناسب محسوب میشوند. گذشته از ابعاد سیاسی و تبعات مادی این وضعیت که باید جداگانه به آن پرداخت، آنچه که ضروری به نظر میرسد هوشیاری نیروهای مبارز است. باید بهطور دائم به یاد آورد که در مقابل دشمن متجاوز، حتا اگر فردِ تا دیروز مخالفی به لحاظ ذهنی موقتن با حکومت مستقر آشتی کرده باشد، حکومت مستقر با او آشتی نکرده است و همچنان او را تهدید تلقی میکند و تهدید قلمداد شدن او ربطی به شرایط صلح و جنگ ندارد. بنابراین باید در هر خروج از خانه یا اقامتگاه موقت، در هر حضور در مناطق آسیبدیده برای امداد و یاریرسانی و در هر لحظهی دیگر، تا حد امکان از حمل و نقل وسایل و مدارکی که میتواند امنیت خود یا دیگران را به خطر بیندازد، خودداری کرد و برخلاف تصور ذهنیای که ممکن است در هیاهوی شعارها و اهتزاز پرچمهای ملی-میهنی پدید آید، اصل بدیهی حفظ امنیت، سبکباری در هنگام جابهجایی و پاکسازی دائمی وسایل ارتباطی و محیط زندگی از «مدارک جرم» را رعایت کرد و چه بسا بیش از گذشته.
۱ تیر ۱۴۰۴