روز شنبه، ۷ تیر ۱۴۰۴ جمعی از کوئیرهای کمونیست آلمانی در همبستگی با کمیته‌ی کوئیرهای کمونیست (ایران) بیانیه‌ی آنها را در «رژه‌ی افتخار آلترناتیو» شهر اشتوتگارت خواندند. از سال گذشته، ائتلافی از گروه‌های چپ و کمونیست و کوئیر اشتوتگارت تصمیم گرفته‌اند تظاهرات خودشان در روز رژه‌ی افتخار را از تظاهرات رسمی و غیرسیاسی‌شده‌ی این شهر جدا کنند و آن را «رژه‌ی افتخار آلترناتیو» نامیده‌اند. چندی پیش نیروهایی از تشکیل‌دهندگان این ائتلاف، در راستای گسترش مبارزات انترناسیونالیستی با «کمیته‌ی کوئیرهای کمونیست» ارتباط گرفتند و بعد از چندین جلسه‌ی مشترک از جمله بنا شد بیانیه‌ی این کمیته در تظاهرات رژه‌ی افتخار آلترناتیو اشتوتگارت خوانده شود. «رژه‌ی افتخار» تظاهراتی است که هر ساله در ماه ژوئن برای گرامیداشت مبارزات و مقاومت تاریخی افراد کوئیر (شامل لزبین‌ها، گی‌ها، بایسکشوال‌ها، ترنس‌ها، افراد نان‌باینری، اینترسکشوال و دیگر هویت‌های جنسیتی و جنسی متنوع) برگزار می‌شود. گرامی‌داشت این روز به قیام استون‌وال در سال ۱۹۶۹ در نیویورک برمی‌گردد؛ قیامی که زمانی آغاز شد که افراد کوئیر، به‌ویژه ترنس‌ها و رنگین‌پوستان، در برابر یورش پلیس به بار استون‌وال مقاومت کردند. این شورش نقطه‌ی عطفی در تاریخ جنبش‌های حقوق ال‌جی‌بی‌تی‌ بود و سال بعد (۱۹۷۰) به اولین رژه‌ی افتخار انجامید.

تیر ۱۴۰۴

بیانیه‌ی ضدلیبرال ماه افتخار

کمیته‌ی کوئیرهای کمونیست

اولین [رژه‌ی] ماه افتخار[1] که در سال ۱۹۷۰ به مناسبت سالگرد قیام استون‌وال[2] برگزار شد، از دل مقابله و مواجهه متولد شد؛ مقابله با پلیس، زندان‌ و جامعه‌ای که می‌خواست ما کوئیرها را حذف کند. آن روز کوئیرها به ستم «نه» گفتند؛ اما این «نهِ» رادیکال، امروز تبدیل شده‌است به چیزی علیه خودش؛ سیاست‌های کوئیر جریان اصلی امروز، با ولعی سیری‌ناپذیر دنبال پذیرفته‌شدن توسط نهادهای رسمی و اصلاحات سطحی و غیررادیکال‌اند. کوئیرِ جریان اصلی،‌ دستاوردهایی مانند ازدواج همجنس‌گرایان، حضور زنان همجنس‌گرا در سیاست یا ترنس‌ها در مقام مدیریت را نشانه‌‌ی پیشرفت می‌داند؛ اما این‌ها رهایی‌بخش نیستند؛ بلکه افسون بازتولید سلطه‌اند؛ بازتولید مالکیت، دولت-‌ملت و خانواده‌ی هسته‌ای در جامعه‌ای رنگین‌کمانی. کوئیر بودن آن‌ها به نحوی است که به مذاق قدرت خوش بیاید؛ این‌طور کوئیر بودن، تیغ تیز مقاومت را کند می‌کند و به ابزار تزئینی نظام حاکم تبدیل می‌شود.

نظریه‌های پرطرفداری چون سیاست هویت و گره‌گاه‌های ستم، به راحتی در خدمت حکمرانی لیبرال درمی‌آیند؛ حکمرانی لیبرال که تکثر را سهمیه‌بندی می‌کند و ستم را برند شخصی. ظهور سیاست هویت و گره‌گاه‌‌های ستم، هیچ بویی از مبارزات طولانی کوئیرها نبرده‌اند؛ بلکه نشان می‌دهند دولت و بازار چقدر راحت می‌تواند این دو را در خود جذب و ادغام کنند. همان‌طور که جسبیر پورار نشان داده است، کوئیرهای لیبرال نه سهواً بلکه عمداً خود را با دولت هماهنگ می‌کنند؛ و حمایت نهادها را دقیقاً به این دلیل به‌دست می‌آورند که هیچ تهدیدی برای قدرت ندارند و خیلی راحت با ناسیونالیسم، امنیتی‌سازی و امپراتوری همراه می‌شوند؛ سربازانی بی‌سلاح در خدمت امپراتوری، مزین به پرچمی رنگین‌کمانی.

همان دولت‌هایی که روزی کوئیرها را شکنجه[3] می‌کردند، در اردوگاه‌های روانی حبس می‌کردند و در بحران ایدز کوئیرها را رها کردند تا بمیرند، امروز با وقاحت خود را در پرچم‌های رنگین‌کمانی می‌پیچند. این «شمولِ» ناگهانی، پیشرفت نیست؛ بلکه استراتژی توطئه است؛ هموناسیونالیسم؛ نیرنگی برای تبدیل کوئیر بودن به بخشی از هویت ملی است؛ به اسم دفاع از حقوق کوئیرها، مرز و پلیس‌ و ارتش‌ را توجیه کردن است؛ نسل‌کشی فلسطینی‌ها را مشروعیت بخشیدن است. «افتخار» دیگر یادآور مقاومت نیست؛ بلکه نشانه‌ی این است که لیبرالیسم حالا از درد و رنج همان‌هایی که می‌خواست نابودشان کند، سود می‌برد.

اما با این‌حال، از میان ویرانه‌های جهان، از دل استیصال و ناامیدی، خشم و خرابی، ما، کمیته‌ی کوئیرهای کمونیست‌ ایران، گامی فراتر می‌نهیم. در ایران، جایی که مقاومت کوئیر غیرقانونی است، امنیتی است و‌ با خشونت سرکوب می‌شود، مخفیانه سازماندهی می‌کنیم. وجود ما خودْ شورش است؛ شورش در برابر خشونت دولت و قدرت‌های امپریالیستی که هویت‌های ما را استثمار می‌کنند و نیروهای لیبرال که دروغ حل‌شدن در هویت غربی را به‌نام آزادی می‌فروشند.

پروژه‌ی لیبرال‌ها برای یک‌دست‌سازی و ادغام حتی در ایران و سراسر جنوب جهانی نیز ریشه دوانده است، به‌ویژه در شهرهای بزرگ. در اینجا، کوئیر بودن بیشتر تحت‌تأثیر چارچوب‌های غربی قرار می‌گیرد و تقلیل داده می‌شود به ظاهر، هویت‌ و روایت‌های قربانی‌محور که ویژه‌ی برانگیختن ترحم ریاکارانه‌ی غربی‌ها ساخته شده‌اند. این چارچوب‌های غربی، چشم بر نقش سیاست در زندگی ما می‌بندند، وجودمان را تراژدی و مقاومتمان را نمایشی فستیوالی می‌بینند. آن‌ها قدرت، عاملیت و بافت زندگی ما را حذف می‌کنند. ما این فرافکنی تحمیلی را رد می‌کنیم. ما نیاز نداریم برای جلب توجه غرب، مظلوم‌نمایی و عجز و لابه کنیم. ما در نمایش‌هایی که رهایی‌مان را تنها در رنج کشیدن می‌جویند، بازی نمی‌کنیم.

ما در برابر بهره‌کشی قدرت‌های غربی از زندگی کوئیرها مقاومت می‌کنیم؛ قدرت‌های غربی که «حقوق بشر» را به توپ و تانک تبدیل کرده‌اند و تحریم‌ و جنگ‌ و اشغال‌ را به نام ما توجیه می‌کنند. ما فقط با سرکوب دولت ایران نمی‌جنگیم، بلکه با نگاه استعماری‌ای که ما را از پیچیدگی‌هایمان تهی می‌کند و کوئیر بودن را از بستر زبان، تاریخ، مبارزه و بافت زندگی‌مان جدا می‌سازد هم در جنگیم.

مبارزه‌ی ما برای شمول در معماری ستم نیست، بلکه برای فروپاشاندن آجر به آجر آن است. مقاومت نباید به معنای بازتولید باشد. ما نمی‌خواهیم کوئیر بودنمان قانونی، تجاری یا امنیتی باشد. ما می‌خواهیم کوئیر بودن را از یوغ دولت و سرمایه و سلطه‌ای که بر زندگی‌مان حاکم‌ است، رها کنیم.

کوئیر بودن ما نه غربی است، نه خارجی و نه نوستالژی رمانتیکی پیشااستعماری. کوئیر بودن ما تاریخ جنگی دیرپاست برای بازپس‌گیری بدن‌هایمان؛ با الهام از زبان، فرهنگ و تاریخ مقاومتمان. حتی در تاریک‌ترین لحظات، ما جهانی نو می‌سازیم؛ حتی برای یک لحظه؛ لحظاتی از عشق، مراقبت، و باهم‌بودن که در آن در برابر پدرسالاری و سرمایه‌داری قد علم می‌کنیم. ما بخشی از جنبش‌های رادیکال کوئیر در جنوب جهانی هستیم که نمی‌خواهند صرفاً «تحمل» شوند، بلکه به‌دنبال «تحولی ریشه‌ای» هستند.

بگذارید آینده‌ای کوئیر را تصور کنیم که نه به‌دنبال جا باز کردن در دل سیستم، بلکه برای نابودی کل سیستم باشد. کوئیر بودنی که نه به‌دنبال دیده شدن توسط قدرت، بلکه برای از بین بردن شرایطی که قدرت را ضروری می‌سازد، باشد. این مبارزه برای حقوق نیست، مبارزه برای خود جهان است.

رفقا! اکنون که فاشیسم پشت پرچم‌های رنگین‌کمانی و ژست‌های لیبرال پنهان شده، ما باید به سیاستی روی بیاوریم که بر تخریب وضع موجود، تخیل وضع مطلوب، همبستگی جهانی و کنش جمعی استوار باشد. داغ دل داریم اما امید را از دست نمی‌دهیم. همان‌گونه که خوزه استبان موئوز به ما آموخت، آینده‌ای که رؤیایش را داریم هنوز نیامده، اما همین حالا راه را روشن می‌کند. در شکست، در فقدان و در هر عمل مقاومت‌آمیز، ما سایه‌ی آن آینده را می‌بینیم.

ما رفقا را فرامی‌خوانیم که سازماندهی کنند، از کسانی که هم‌اکنون در حال ساختن هستند بیاموزند و و به مبارزاتی بپیوندند که در سایه‌ها، در نجواها و در نگاه‌های مشتاق آزادی در جریانند. کوئیر کمونیست بودن در ایران یعنی مقاومت. ما نه برای پذیرفته شدن، بلکه برای تصور، ساختن و حفاظت از جهانی می‌جنگیم که در آن نیازی به «پذیرفته شدن» نداشته باشیم؛ جهانی که در آن با قدرت آشتی نکنیم، بلکه از آن رها شویم.

ما داشتیم این بیانیه را نهایی می‌کردیم که اسرائیل ایران را بمباران کرد. اقدامی که بیانگر الگویی دیرینه است؛ الگویی که چشم بر ستم می‌بندد و ستمگر را سفیدشویی می‌کند؛ همان منطق استعماری‌ای که غزه را ویران کرده، خانه‌ها را در لبنان و سوریه به تلی از آوار بدل ساخته و مرگ ما را به تئاتر و نمایش تبدیل کرده است. پیام واضح بود و آشنا. همان‌طور که ادوارد سعید گفته ‌است، امپراتوری فقط زمین را اشغال نمی‌کند؛ بلکه روایت را هم تحمیل می‌کند، تصمیم می‌گیرد چه کسی انسان است و باید زندگی کند و چه کسی آمار و عدد است و باید بمیرد. و بار دیگر، دموکراسی‌های غربی ایستادند و نظاره کردند. سکوت‌شان بی‌گناهی نیست، همدستی است؛ بی‌دلیل نیست، استراتژی است.

اما کوئیر بودن ما در خدمت امپراتوری نیست. کوئیر بودنی که استعمارشده اما جذب و ادغام نشده است، هرگز فراموش نمی‌کند. ما سند پیشرفت امپراتوری نیستیم؛ ما مهر ابطال آن هستیم.

کمیته‌ی کوئیرهای کمونیست

تیر ۱۴۰۴


[1] ماه افتخار یا Pride Month، ماه ژوئن هر سال است که برای گرامیداشت مبارزات و مقاومت تاریخی افراد کوئیر (شامل لزبین‌ها، گی‌ها، بایسکشوال‌ها، ترنس‌ها، افراد نان‌باینری، اینترسکشوال و دیگر هویت‌های جنسیتی و جنسی متنوع) در نظر گرفته شده است.

[2] ماه افتخار به قیام استون‌وال در سال ۱۹۶۹ در نیویورک برمی‌گردد؛ قیامی که زمانی آغاز شد که افراد کوئیر، به‌ویژه ترنس‌ها و رنگین‌پوستان، در برابر یورش پلیس به بار استون‌وال مقاومت کردند. این شورش نقطه‌ی عطفی در تاریخ جنبش‌های حقوق ال‌جی‌بی‌تی‌ بود و سال بعد (۱۹۷۰) به اولین رژه‌ی افتخار انجامید.

[3] منظور، جراحی لوبوتومی است. روش پزشکی‌روانی که در نیمه‌ی اول قرن بیستم برای درمان بیماری‌های روانی استفاده می‌شد. این روش شامل قطع ارتباط میان لوب پیشانی مغز و دیگر بخش‌های مغز است، به‌ویژه قسمت‌هایی از تالاموس و سیستم لیمبیک که با هیجان، حافظه و تصمیم‌گیری مرتبط‌اند.