گزارشی از جلسهی «چه قدرتی دموکراسی را اجرا میکند؟»
روز دوشنبه پنجم دسامبر ۲۰۱۱ برابر با ۱۴ آذر ۹۰؛ سلسله سخنرانیهای «چه قدرتی دموکراسی را اجرا میکند؟» با برنامهی اعضای ریشههای خیابانی ادامه یافت. این جلسهها از اکتبر 2011 از سوی گروه «آلمنده»، یک گروه چپ مهاجران ترک و کرد و شبکهی میرا برگزار میشود و تا چند ماه بعد ادامه خواهد داشت. در این برنامه استادان دانشگاه و همچنین فعالان سیاسی از برلین، هامبورگ، پاریس، کپنهاگ، منچستر و مهاجران ترک سخنرانی کردهاند یا خواهند کرد. این برنامه با حمایت بنیاد رزا لوکزامبورگ، دانشگاه هومبولت برلین و اتحادیهی دانشجویی دانشگاه آزاد برلین برگزار میشود.
ریشههای خیابانی با موضوع «دولت – ملت و سیاست پناهندگی» در این جلسه که در انستیتو علوم اجتماعی دانشگاه هومبولت برگزار شد؛ شرکت کرد. این سخنرانی به دو زبان انگلیسی و آلمانی ارائه شد.
حسام میثاقی: پناهجو در وضعیت استثنایی
حسام میثاقی بحث را با توضیح منطق ساختار دولت و ملت و ارتباط آن با هویت شهروندی آغار کرد. او با مطرح کردن مثال مهاجرین ایتالیایی، به تشریح اهمیت هویت در ساختار دولت_ ملت پرداخت: «آنها اگر هویتی نداشتند، با یک برچسب با حروف بزرگ داغ میخوردند: W.O.P. به معنی بدون کاغذ.»
وی در بخش دیگری از صحبتهایش به تشریح مفهوم تولد در ساختار دولت_ ملت پرداخت. وی با اشاره به بخشهایی از آثار آگامبن بحث را ادامه داد: «پناهجو، هویت میان انسان و شهروند را میشکند، هویت میان بومیت و ملیت.» میثاقی در ادامه با تصویر کردن بحث، به توضیح مفهوم کمپ و وضعیت استثنایی در آثار آگامبن پرداخت: «دولت – ملت را قلعهای فرض کنید که قوانین دموکراتیکی بر آن حاکم است و قانون اساسی مخصوص به خود دارد. وضعیت استثنایی زمانی است که کسی بیرون از این قلعه میایستد.»
آرزو پوراسماعیلی: انسانهایی که بر رنجشان مصلوب میشوند
آرزو پوراسماعیلی در ادامه سعی کرد از زوایای مختلف، بحثهای انتقادی موجود درباب دموکراسی و منطق دولت – ملت را تشریح کند.
آرزو ابتدا به هانا آرنت می پردازد: منطق دولت-ملت "حقوق انسانها" را مترادف با “حقوق شهروندان” در نظر میگیرد. در واقع خارج از حوزهی شهروندی و تعلق به دولت-ملت، انسان واجد هیچ حقی نیست. هانا آرنت با توجه به وضعیت خیل مهاجرانی که پس از جنگ جهانی اول از حوزهی حقوق شهروندی رانده شده بودند و "هیچ حقی نداشتند جز آنکه هنوز انسان بودند"، به چنین منطقی میتازد.
سپس پوراسماعیلی موضع آگامبن را مورد توجه قرار میدهد. آگامبن موضعی به مراتب انتقادیتر از آرنت دارد. او به دوگانهی "حیات زیستی" و "حیات سیاسی" انسانها که از زمان ارسطو در فلسفهی سیاسی راه یافته است توجه میکند. در حالی که آرنت خواستار آن بود که انسان تحت هیچ شرایطی حیات سیاسی خود را از دست ندهد و قادر باشد از حیات زیستی فراتر رفته و وارد امر سیاسی شود، آگامبن نشان میدهد که چگونه حیات زیستی انسانها، حیات عریان آنها، ابژه ی سلطهی قدرت مستقر میشود. این حیات عریان و زیست صرفا بیولوژیک - چنان که آرنت نگران بود- تنها از حوزهی سیاست بیرون رانده نشده است، بلکه در دموکراسی مدرن این حیات به تسخیر در آمده و در ساختار سیاسی مسلط ادغام شده است. او این نوع حذف انسانها را طرد-ادغامی میداند: انسانهایی که واجد هرگونه خودتعیینی سیاسی هستند اما در سلسله مراتب حقوق سیاسی حفظ و در آن ادغام شدهاند. رویکرد حقوق بشری به مسایل مهاجران واضحترین شکل طرد-ادغامی است: مهاجران به صورت سیستماتیک از حوزهی اجتماعی- سیاسی طرد و حذف میشوند و گفتمان حقوق بشری به طور سیستماتیک تلاش میکند این طرد و حذف را مشروعیت ببخشد. گفتمان حقوق بشری نه تنها در برابر ریشههای ستمگری ساکت میماند بلکه سعی میکند زیست عریان مهاجران را به تسخیر خود در آورد و آنها را در نقش قربانی، انسانهایی که باید از آنها مراقبت شود، انسانهایی که تنها نقش سیاسی آنها روایتگری رنجشان است، محاصره و مصلوب کند. بر خلاف آرنت که مبارزهی رهاییبخش را در راستای کسب حقوق سیاسی و مقاومت در برابر حذف شدن حیات سیاسی انسانها میدانست، آگامبن معتقد است که مبارزهی رهاییبخش به ویژه در مورد مهاجرین، باید با این نوع اشکال طرد-ادغامی نیز مواجه و رویارو شود زیرا در غیر این صورت در نهایت سلطهی نظم موجود را تقویت خواهند کرد.
پس از این دو رویکرد، پوراسماعیلی به دریدا میپردازد: متفکری که گرچه در برابر دموکراسی موجود و به خصوص مفهوم دولت-ملت منتقد است اما همچنان به مفهوم محقق نشدهای از دموکراسی "امیدوار" میماند. این مفهوم، "دموکراسی در آینده"، "دموکراسیای که خواهد آمد" است. با اینکه این شکل دموکراسی فوتوریستی و تا حدی غیر قابل حصول مینماید، دریدا تلاش میکند از این مفهوم استفاده کند تا دولت-ملت را به صورتی بنیادی به چالش بکشد: دموکراسی تنها در صورتی میتواند ادعای دموکراتیک بودن خود را حفظ کند و به ضد خود بدل نشود که بتواند در هر لحظه پذیرای شرایط جدید و پیشبینی نشده و افرادی که بی خبر و بدون آمادگی وارد حوزهی آن میشوند باشد. این باز بودن و پذیرایی بی قید و شرط در واقع مفهوم دولت-ملت در شکل فعلی آن را غیر ممکن و پروبلماتیک میکند. به این ترتیب دریدا نشان میدهد که دموکراسی تنها در صورت فرا رفتن از منطق دولت-ملت است که میتواند محقق شود و این دموکراسیای است که در آینده میآید.
پژاره حیدری: با روسری به آشپزخانهات برگرد!
در بخش بعدی، پژاره حیدری، با مطرح کردن زوایای متفاوتی از موضوع، بحث را بیشتر تشریح نمود. وی با اشاره به سیاستهای راسیستی دولتهای اروپایی در قبال مهاجرین، و همچنین اسلامهراسی سیستماتیک و موجود در ساختار دولتهای امروزی اروپایی، زوایای جدیدی به بحث داد.
وی در بخشی از صحبتهایش گفت: «ما زمانی که از سیاست دولتهای اروپایی و آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر، که به دامنزدن به اسلامهراسی منجر شد، حرف میزنیم از اسلام و اسلام سیاسی صحبت نمیکنیم. این دو، موضوعاتی جدا هستند. چطور ما از اسلام تندرو حرف میزنیم و میگوییم برای آزادی زن باید او را از حجاب برهانیم. به همینخاطر کار کردن یک معلم زن با حجاب را ممنوع میکنیم و مجبورش میکنیم به آشپزخانه برود و از سوی شوهر مورد تبعیض قرار گیرد.»
این جلسه با بحث و گفتگو میان حاضرین در جلسه پایان یافت.