در دویست و شصت و نهمین فلاخن از وضعیت کارگران کردی میخوانیم که از کردستان ایران برای کار به منطقهی خودمختار اقلیم کردستان رفتهاند، اما در این سرزمین خودمختار همچنان «کارگر» و «خارجی» باقی ماندهاند
در فلاخن دویست و شصت و هشتم رفقای «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» از وجه مشترک کوئیرها و افغانستانیها در ایران مینویسند
در دویست و شصت و هفتمین فلاخن به این میپردازیم که چگونه «سوریهای» نشویم اما پیشتر از آن به این میپردازیم که اساسن «سوریهای» نشدن از منظر چپ انقلابی چه معنایی دارد
در فلاخن دویست و شصت و ششم متنی را میخوانیم در مورد درهمتنیدگی جنسیت با پدیدههای اجتماعی و تاریخی که توسط «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» ترجمه شده است
در دویست و شصت و پنجمین فلاخن در مورد کمیتههای انقلابیای میخوانیم که در جریان قیام ژینا شکل گرفتند. از اینکه چه بودند؟ چه شدند؟ چه میتوانستند باشند؟
در فلاخن دویست و شصت و چهارم از جنبش دانشجویی در فرانسهی معاصر میخوانیم و توامان از تهاجم نئولیبرالی و نظاممند دولتهای پیاپی این کشور به نهاد آموزش عالی
در دویست و شصت و سومین فلاخن رفقای «کمیتهی کوئیرهای کمونیست» جمعبندی خودشان را از بازخوردها و انتقادات به مانیفست شمارهی ۱ این کمیته ارائه میدهند
در فلاخن دویست و شصت و دوم متن اعلام موجودیت هستهی یسنا و پیوستن آن به کمیتهی غیبی نسوان را میخوانیم، هستهای متشکل از زنان* معلم
در دویست و شصت و یکمین فلاخن بر مبنای سمتگیری پرولتری جمعبندیای از قیام ژینا، آنچه در آن گذشت و آنچه از آن بر جای ماند ارائه میکنیم.
در فلاخن دویست و شصتم از مسئلهی تضاد اصلی/فرعی میخوانیم و از نسبت آن با استراتژی انقلابی، از اینکه آیا اساسن تضاد اصلیای وجود دارد؟
هرگونه استفادهی غیرانحصاری از انتشارات «منجنیق»، حتا بدون ذکر منبع، آزاد است