در شصتمین فلاخن ایرج نیری با ما از شکلگیری اولین هستههای تیم کوهِ چریکهای فدایی خلق میگوید، از همان روزهایی که رفتند تا «تفنگ و گل و گندم» بیاورند
در پنجاه و نهمین فلاخن امین حصوری به تحلیل فضای پس از مرگ رفسنجانی و دلایل غالب شدن صدای توجیهگران او میپردازد. او ربط این فضا را به شکست جنبشهای مردمی پیشین و ناپدید شدن امکان رهایی و ناممکن به نظر رسیدن مقاومت جمعی میشکافد
در فلاخن پنجاه و هشتم هژیر پلاسچی از تاریخ «میانهروی» و اعتدال مینویسد. از اینکه تنها سالهای پایانی زندگی علیاکبر هاشمی رفسنجانی نبود که بر سبیل میانهروی گذشت، او همواره شاخصترین چهرهی میانهرو بوده است
در پنجاه و هفتمین فلاخن از میراث هاشمی رفسنجانی میخوانید، میراثی که دوباره و در آینده به آن خواهیم پرداخت چون در فلاکت امروز رد آن گذشتهی شوم آشکار است، حتا اگر با تردستی انکار شود
در فلاخن پنجاه و ششم همراه با جرج مونبیوت به این فکر میکنیم که سلبریتیهایی که از طریق شوهای تلویزیونی و این روزها شوهای سوپرمارکتی به خانههای ما میآیند چه چیزی را با خودشان میآورند؟
در پنجاه و پنجمین فلاخن مهران جنگلیمقدم از نویسندگان نامه به دونالد ترامپ و مخالفانشان مینویسد، کسانی که به رغم مخالفخوانیهای مجازی و واقعیشان، در نهایت در برابر «مردم» و سیاست مردمی در یک صف مشترک ایستادهاند
در فلاخن پنجاه و چهارم هژیر پلاسچی از سوریهیی مینویسد که در آن پیکار بدنهای واقعی در خیابانهای واقعی نادیده انگاشته شدهاند تا در همدستی دو سمت بازنماییشدهی «جنگ سوریه» نابود شوند
در پنجاه و سومین فلاخن گروه نویسندگان به مقایسهی تطبیقی قانون کار و اصلاحیهی آن پرداختهاند و روشن کردهاند که معنای واقعی موارد اصلاحشده چیست تا «خبر هولناک» را دقیق و با ذکر مواردِ آن بشنویم
در فلاخن پنجاه و دوم هدر براون تلاش میکند از میان نوشتههای مارکس دیدگاه او را در مورد مسئلهی جنسیت و خانواده روشن و ارتباطی میان فمینیسم و مارکسیسم ایجاد کند
در پنجاه و یکمین فلاخن آلن بدیو از نتایج انتخابات آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ میگوید، از چیزی که «در طول وحشتِ یک شبِ ژرف بود.» بدیو از لزوم این میگوید که باید کاری انجام داد وگرنه در بهت موفقیتِ افسردهکنندهی دونالد ترامپ باقی خواهیم ماند.
هرگونه استفادهی غیرانحصاری از انتشارات «منجنیق»، حتا بدون ذکر منبع، آزاد است