در فلاخن شانزدهم حمید مافی از قراردادهای اقتصادیای مینویسد که دولت حسن روحانی با سپاه پاسداران بسته است و میلیاردها تومانی که از زمان روی کار آمدن دولت اعتدال به قرارگاههای سپاه پرداخت شده است
در پانزدهمین فلاخن مینا خانلرزاده از برخوردهای روزمره با اقتصاد سیاسی مینویسد، از پوشانده شدن صدای احمد نجاتی مینویسد که در جریان مبارزات خیابانی سال ۸۸ به شهادت رسید و از تداوم آن در بدن سوختهی یونس عساکره
سال جدید را از کجا باید آغاز کنیم؟ از بدن سوختهی یونس عساکره که حتا تلفظ صحیح نامش را بلد نیستیم؟ از بدن سوختهی فرخنده؟ از چشمهای کبود و ستارههای بزرگ؟ از لباسهای شیک در جوارِ کارگرانی که هرگز شیک نبودهاند؟
در سیزدهمین فلاخن از یونان مینویسیم. از سرزمین اساطیر زیرِ بیرقهای سرخِ سیریزا. ابتدا بهنام امینی از دخیلی مینویسد که چپِ اصلاحطلبِ حامی دولت روحانی به پیروزی انتخاباتی سیریزا در یونان بسته است
چرا باید نسخهی کامل متن آلن بدیو را هم منتشر میکردیم؟ «ترجمه»، «نوشتن» و «انتشار» عملی متعهدانه است؛ «منجنیق» به آن کسی که متنهایش را میخواند، و به ایدهها و مواضع نهفته در متنها تعهد دارد
در فلاخن دوازدهم آلن بدیو از شارلی ابدو مینویسد و از انواع هویتهای فاشیستی که تکههایی از سلطهی محلی در جهانی واحد را با درندهخویی از آن خود میکنند. از هویت فرانسوی «جمهوریت» علیه به حاشیه راندهشدهگان، سیاهان، عربها و زنان محجبه.
درست حالا باید به کوبانی برگردیم، حالا که رسانههای بزرگ از کوبانی دست میکشند باید با کوبانی همدست شد، حالا که فعالان فرهمند حقوق بشر از کوبانی روی برمیگردانند و دنبال «قربانی»های جدیدتر میگردند باید پای کوبانی ایستاد
در فلاخن دهم از دانشگاهی میخوانیم که پادگان نبود، از روزهای شور و امید، از جلسهها، نشریهها، تجمعها، از دستهایی که در هم قفل میشدند، از فریادها، فریادهایی که چونان شبح هنوز بر فراز دانشگاه در گشت و گذار است
در نهمین فلاخن از تاریخچهی شکلگیری کپیرایت میخوانیم و اینکه تا چه اندازه به حفظ منافع سرمایه ربط دارد، از اطلاعات به مثابه کالا و نقش آن در چرخهی سود، از اینکه جنبش کپیلفت از چه زمانی شکل گرفت و تاکنون چه کرده است
در فلاخن هشتم ماردین محمدی از آن ستارهی سرخ بر شانهی چپ گریلاها مینویسد. از آن ستارهای که رسانههای همگام با نظم موجود تلاش میکنند آن را نادیده بگیرند اما در کوبانی میدرخشد
هرگونه استفادهی غیرانحصاری از انتشارات «منجنیق»، حتا بدون ذکر منبع، آزاد است