فلاخن شماره‌ی پنجم. در ضرورتِ سیاست واقع‌بینانه‌ی اتوپیایی

در پنجمین فلاخن مینا خانلرزاده از امیدواران مدبر عصر اعتدال می‌نویسد، از آنهایی که پرچم اعتدال را بر دوش گرفتند و از سنگر «سیاست واقع‌بینانه» به سوی هر آرزوی جمعیِ رهایی آتش گشودند و «بازگشتند»، از هر کجا به همه جا بازگشتند

فلاخن شماره‌ی چهارم. سیاستِ مردمی و مردمِ متشکل

در فلاخن چهارم بهرام قدیمی آن چیزی را با ما در میان می‌گذارد که حاصل حضور بی واسطه‌ی او در بطن مبارزات انقلابی مردم بوده است. از جنبش چریکی السالوادور تا کارخانه‌های تسخیر شده‌ی آرژانتین، از جنبش دهقانی بولیوی تا رستاخیز بومی‌های مکزیک

فلاخن شماره‌ی سوم. کوبانی

در سومین «فلاخن» هژیر پلاسچی از امکانی می‌نویسد که در کوبانی وجود دارد، از آن میل جمعی برای جابه‌جا کردن مرزهای امر ممکن و آن اراده‌ی مردمی ادغام نشده‌یی که از اشکال سنگ شده‌ی اداره‌ی جامعه تن می‌زند، آنگاه ساسان…

فلاخن شماره‌ی دوم. نوری در تاریکی

در فلاخن دوم معاون فرمانده مارکوس، سخنگو و سرپرست نظامی ارتش زاپاتیستی آزادی‌بخش ملی ناپدید می‌شود یا به بیان خودش «می‌میرد». جنبش زاپاتیستی جنبش ابتکارهاست، جنبش تکیه به مردم و درس‌آموزی از آنان

فلاخن شماره‌ی اول. در ستایش سکوت فرزاد

در اولین «فلاخن» منصور تیفوری از فرزاد کمانگر می‌نویسد، نامی که سرتاسر این متن را بحرانی کرده است تا به زبان آید و از به زیان نیامدن فرزاد می‌نویسد، از مقاومتی که در حرف نزدن شکل گرفته است