در فلاخن هشتم ماردین محمدی از آن ستارهی سرخ بر شانهی چپ گریلاها مینویسد. از آن ستارهای که رسانههای همگام با نظم موجود تلاش میکنند آن را نادیده بگیرند اما در کوبانی میدرخشد
در هفتمین فلاخن میخوانیم که چرا ایالاتمتحده و ارتش آزادیبخش آن به تماشای کشتار در روژئاوا نشستهاند و هیچ مداخلهیی نمیکنند. اسامی متحدان منطقهیی و بینالمللیِ داعش را به یاد میآوریم و از زندگی روزمرهی مردم در کانتونها میخوانیم
در فلاخن ششم پویا نودهی چشمها را از خاورمیانهی داعشزده به اروپا برمیگرداند. به آنچه که اروپا با خاورمیانه میکند و نه تنها در خودِ خاورمیانه. در فلاخن ششم از مرزهایی میخوانیم که بسته میشوند، از مهاجرینی که مطرود میمانند
در پنجمین فلاخن مینا خانلرزاده از امیدواران مدبر عصر اعتدال مینویسد، از آنهایی که پرچم اعتدال را بر دوش گرفتند و از سنگر «سیاست واقعبینانه» به سوی هر آرزوی جمعیِ رهایی آتش گشودند و «بازگشتند»، از هر کجا به همه جا بازگشتند
در فلاخن چهارم بهرام قدیمی آن چیزی را با ما در میان میگذارد که حاصل حضور بی واسطهی او در بطن مبارزات انقلابی مردم بوده است. از جنبش چریکی السالوادور تا کارخانههای تسخیر شدهی آرژانتین، از جنبش دهقانی بولیوی تا رستاخیز بومیهای مکزیک
در سومین «فلاخن» هژیر پلاسچی از امکانی مینویسد که در کوبانی وجود دارد، از آن میل جمعی برای جابهجا کردن مرزهای امر ممکن و آن ارادهی مردمی ادغام نشدهیی که از اشکال سنگ شدهی ادارهی جامعه تن میزند، آنگاه ساسان…
در فلاخن دوم معاون فرمانده مارکوس، سخنگو و سرپرست نظامی ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی ناپدید میشود یا به بیان خودش «میمیرد». جنبش زاپاتیستی جنبش ابتکارهاست، جنبش تکیه به مردم و درسآموزی از آنان
در اولین «فلاخن» منصور تیفوری از فرزاد کمانگر مینویسد، نامی که سرتاسر این متن را بحرانی کرده است تا به زبان آید و از به زیان نیامدن فرزاد مینویسد، از مقاومتی که در حرف نزدن شکل گرفته است
جورجو آگامبن، آلن بدیو، وندی برون، دانیل بنسعید، کریستین راس، ژاک رانسیر، اسلاوی ژیژک، ژان لوک نانسی
با طرحها، نوشتهها، گفتوگوها و ترجمههایی از: آرزو پوراسماعیلی، آرش کیا، آرمین نیکنام، آلن بدیو، اسلاوی ژیژک، امیررضا نمینی، امین حصوری، ایرج مصداقی، بابک اکبری فراهانی، بنفشه رنجی، بهروز رضوانی، بهمن سرفراز، بهنام داراییزاده، بیژن استوار، بیژن کیارسی، پژاره حیدری،…
هرگونه استفادهی غیرانحصاری از انتشارات «منجنیق»، حتا بدون ذکر منبع، آزاد است